سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

  • ۰
  • ۰

اختلال دوقطبی می تواند در مردان کاملاً متفاوت از زنان ظاهر شود. چند تفاوت کلیدی وجود دارد که برای ما مهم است که بدانیم.

  • شروع:  اختلال دوقطبی می تواند در مردان زودتر از زنان شروع شود. زنان همچنین ممکن است نوسانات خلقی شدیدتر یا اختلالات با الگوی فصلی داشته باشند.
  • اپیزودها:  مردان معمولاً دوره های افسردگی و شیدایی مختلط کمتری نسبت به زنان دارند. آنها همچنین سرعت دوچرخه سواری کمتری نسبت به زنان دارند.
  • اختلال دوقطبی II:  این  نوع اختلال دوقطبی  به طور معمول در مردان کمتر از زنان شایع است، که به معنای دوره های افسردگی کمتر است.
  • همبودی:  ابتلا به اختلالات روانپزشکی و پزشکی در مردان کمتر از زنان است. سوء مصرف مواد علاوه بر اختلال دوقطبی در مردان شایع تر است. در مقابل، زنان معمولاً بیشتر از مردان به بیماری تیروئید، چاقی، میگرن یا اختلال اضطراب مبتلا می‌شوند.

علائم و نشانه های اختلال دوقطبی در مردان

مردان و زنان ممکن است در علائم و نشانه‌هایی که هنگام ابتلا به اختلال دوقطبی تجربه می‌کنند، تفاوت‌های بسیار متفاوتی داشته باشند. بحث و درک آنها ضروری است زیرا علائم اختلال دوقطبی در مردان اغلب با این موضوع مرتبط است که چرا تشخیص و درمان اغلب به تعویق می افتد. مانند بسیاری از شرایط سلامت روان، جستجوی درمان و مداخله زودهنگام برای سلامت رفتاری بهترین پیش بینی کننده برای مدیریت موفق اختلال دوقطبی است.

علائم شیدایی دوقطبی در مردان

مردان بیشتر احتمال دارد که یک دوره شیدایی شدید داشته باشند یا علائم شیدایی را در جایی که اوج شدید، انرژی غیرقابل توضیح زیادی دارند، احساس کنند و نیازی به خواب ندارند. این تفاوت با زنان در این است که زنان اغلب یک دوره افسردگی را تجربه می کنند که مختص اختلال دوقطبی است. مرحله شیدایی یا شیدایی که توسط یک مرد تجربه می‌شود، می‌تواند از چند روز تا چند ماه در طول هر دوره خاص ادامه داشته باشد.  دوره های شیدایی  می تواند منجر به از دست دادن کامل ارتباط با واقعیت شود. مردان نیز در طول دوره شیدایی بیشتر احتمال دارد که پرخاشگری شدید داشته باشند.

علائم رایج دوقطبی در مردان در مورد دوره های شیدایی:

  • ابراز خوشحالی شدید
  • خیلی سریع حرف میزنه
  • داشتن افکار مسابقه ای
  • داشتن مزاج کوتاه
  • بیش از حد تحریک پذیر بودن
  • نشان دادن احساس متورم از خود
  • داشتن قضاوت ضعیف
  • نشان دادن رفتار بی پروا و خشونت آمیز

علائم افسردگی دوقطبی در مردان

وقتی مردان یک دوره افسردگی یا علائم افسردگی مرتبط با اختلال دوقطبی را تجربه می کنند، بیشتر از زنان عصبانی و تحریک پذیر هستند. از آنجایی که هنجارهای اجتماعی پرخاشگری را یک ویژگی مشترک برای جنس مذکر می دانند، رفتار خشونت آمیز ناشی از اختلال دوقطبی ابتدا قابل قبول است. بنابراین، تشخیص افسردگی دوقطبی ممکن است آنطور که باید به موقع یا مناسب انجام نشود. علاوه بر این، تشخیص اینکه آیا اختلال دوقطبی در مقابل افسردگی دارید،   بدون تشخیص مناسب به دلیل دوره های افسردگی، می تواند دشوار باشد.

علائم رایج دوقطبی در مردان در مورد دوره های افسردگی:

  • احساس غم و اندوه یا ناامیدی
  • خوردن زیاد یا ناکافی
  • احساس تنهایی در حین جدا شدن از دیگران
  • مشکل در تمرکز
  • زیاد خوابیدن
  • سوء مصرف مواد
  • افکار خودکشی

چگونه با اختلال دوقطبی در مردان مقابله کنیم؟

مردان ممکن است به شدت نسبت به این ایده حساس باشند که با یک بیماری روانی مانند اختلال دوقطبی سروکار دارند. به همین دلیل، مهم است که از آنچه ممکن است احساس و تجربه کنند، آگاه باشید.

اگر با فردی مبتلا به اختلال دوقطبی قرار ملاقات دارید  ، علائم خلقی را در یکی از اعضای خانواده مشاهده کردید یا نگران مردی در زندگی خود هستید که فکر می کنید ممکن است اختلال دوقطبی درمان نشده داشته باشد، می توانید با یک گفتگوی ساده شروع کنید. در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید در صورت مشاهده علائم دوقطبی رایج در مردان، موضوع را مطرح کنید:

  • اول، مهم است که مطمئن شوید گفتگو خصوصی است. پیدا کردن یک مکان بی طرف و امن می تواند بیانگر احترام شما به حریم خصوصی او باشد. همچنین می تواند به تقویت این ایده کمک کند که اگر بخواهد به شما اعتماد کند، می تواند احساس اعتماد به نفس و راحتی داشته باشد.
  • گفتگو را با تقویت این ایده شروع کنید که عمیقاً به سلامتی او اهمیت می دهید.
  • ممکن است دشوار باشد، اما اگر می توانید سعی کنید در مقابل بیان احساسی موضوع مقاومت کنید.
  • با فهرستی از رفتارهایی که به نظرتان نامنظم یا مشکوک می‌بینید، به گفتگو نروید. سعی کنید تا حد امکان از دشمنی با او خودداری کنید. این می تواند به جلوگیری از دفاعی شدن او کمک کند.
  • به او اطمینان دهید که فکر می کنید آنچه می بینید ممکن است چیزی خارج از کنترل او باشد.
  • صریحاً بیان کنید که بسیاری از بیماری های روانی را می توان به طور مؤثر درمان کرد و مایلید در کنار او باشید تا کمکی را که نیاز دارد دریافت کنید.

همه اینها برای درک  چگونگی کمک به فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار مهم هستند .

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

من فکر می‌کنم اکثر مردم فکر می‌کنند ملاقات با یک روانشناس برای بیماری‌های روانی است، و ما به افرادی با شرایط پیچیده و پایدار کمک می‌کنیم، اما همچنین به افرادی کمک می‌کنیم، شاید مثل شما، که نیاز دارند خودشان را بیشتر درک کنند یا بفهمند چه چیزی آنها را باز می‌دارد. زمینه های مهم زندگی آنها این مقاله به شما کمک می کند تصمیم بگیرید که آیا کار با یک روانشناس چیزی است که ممکن است برای شما مفید باشد. . برای ارتباط با روانشناس خوب مرد در تهران اینجا کلیک کنید

روانشناسی چیست؟

روانشناسی مطالعه علمی ذهن، احساسات و رفتار است. روانشناسانی مانند من به دنبال درک نحوه تفکر، احساس و رفتار مردم هستند. ما از روش‌های مبتنی بر شواهد برای ارزیابی، تشخیص و سپس کمک به بهبودی فرد با انتخاب یک مدل درمانی که در درمان تشخیص خاص فرد مؤثر است، استفاده می‌کنیم.

مزایای مراجعه به روانشناس چیست؟

  • کمک به کاهش اضطراب با شناخت علائم استرس و مدیریت آن.
  • شناخت علائم افسردگی و کمک به مدیریت آن.
  • یادگیری کنترل خشم و رفتار پرخاشگرانه و یافتن روش های بهتر برای واکنش به موقعیت ها.
  • توسعه راهبردهایی برای کاهش و مقابله با اعتیاد به مواد مخدر، الکل و قمار.
  • بهبود روابط با شناخت مشکلات و ایجاد راه حل.
  • یادگیری تکنیک ها و استراتژی های خودمراقبتی برای مقابله با موقعیت های چالش برانگیز.
  • شناسایی و مدیریت سالم تر احساسات و عوامل استرس زا.
  • درک نقاط قوت و ضعف شخصی و ایجاد عزت نفس.
  • به دست آوردن اعتماد به نفس و امید و یادگیری پذیرش و دوست داشتن خود.

سلامت روان بهتر و بهبود حس خوب بودن.

مراجعه به روانشناس از طرق مختلف می تواند به افزایش سلامت روان و رفاه کمک کند. یکی از مهم‌ترین مزایا، بهبود مهارت‌های ارتباطی است که می‌تواند به افراد کمک کند تا خود را بهتر بیان کنند و با دیگران تعامل داشته باشند. علاوه بر این، درمان می تواند به بهبود خواب، افزایش شادی و رضایت از زندگی و ایجاد احساس توانمندی کمک کند . درمان می تواند به افراد کمک کند تا راهبردهای مقابله با استرس و رویدادهای پیچیده زندگی را بیاموزند و به ایجاد تاب آوری کمک کنند. در نهایت، درمان می‌تواند به افراد کمک کند تا روی چالش‌های روابط کار کنند و به تقویت روابط سالم‌تر کمک کنند. همه این فواید می تواند به بهبود سلامت روان و بهزیستی کلی کمک کند.

بهبود خلق و خو و ثبات عاطفی.

مراجعه به روانشناس می تواند تأثیر عمیقی بر خلق و خو و ثبات عاطفی داشته باشد. درمان به کاهش سطح استرس و بهبود خواب کمک می کند که بر سلامت جسمانی تأثیر می گذارد. همچنین می‌تواند به افزایش شادی و بهره‌وری کمک کند، زیرا احساسات مثبت ناشی از درمان، مغز را با دوپامین و سروتونین سرازیر می‌کند، که به ما احساس خوبی می‌دهد و به ما برتری ذهنی می‌دهد. درمان همچنین می‌تواند به کشف و حذف موانع بهره‌وری کمک کند، و درمان می‌تواند مهارت‌های مدیریت زمان را به ما بیاموزد که منجر به عملکرد بهتر کار، احساس خودکارآمدی بیشتر و بهبود روابط می‌شود.

بهبود روابط و زندگی اجتماعی.

مراجعه به روانشناس می تواند از چند جهت به بهبود روابط و زندگی اجتماعی کمک کند. از طریق درمان، افراد می توانند دیدگاهی در مورد مشکلات فعلی یا بالقوه رابطه به دست آورند و یاد بگیرند که چگونه به طور فعال و مثبت خطوط ارتباطی را با دیگران باز کنند. درمانگران همچنین می توانند برای کمک به افراد در یادگیری قاطعیت با عزیزان خود، حمایت و راهنمایی ارائه دهند.

بهبود خودآگاهی و اعتماد به نفس.

مراجعه به روانشناس می تواند با کمک به شناسایی و رسیدگی به افکار، مفروضات و الگوهای تفکر غیر مفید به خودآگاهی و اعتماد به نفس کمک کند.

روانشناس به شما کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را درک کنید و مهارت هایی را برای ایجاد مرزهای سالم، توسعه انعطاف پذیری درونی و تسلط بر استراتژی های مقابله ای موثر در اختیار شما قرار می دهد. علاوه بر این، می تواند به شما در کنترل رفتارهای چالش برانگیز و تکانشی، مدیریت موثرتر استرس و بهبود ارتباطات کمک کند.

کمک به اضطراب و حملات پانیک.

کار با یک روانشناس می تواند به شما کمک کند با به دست آوردن بینش در مورد علل اصلی حملات، توانایی خود را برای کنترل اضطراب و حملات پانیک افزایش دهید. درمان می تواند یک محیط امن برای کشف این علل و توسعه راهبردهای مقابله ای برای مدیریت آنها فراهم کند. درمان همچنین می تواند به کاهش سطح استرس کمک کند، که می تواند محرک مهمی برای حملات هراس و اضطراب باشد. علاوه بر این، روان‌شناس می‌تواند در مورد علائم و محرک‌های حملات پانیک و اضطراب آموزش دهد و به شما کمک کند تا استراتژی‌هایی برای مقابله با آن موقعیت‌ها در آینده شکل دهید. در نهایت، درمان می تواند با کمک به درک احساسات و واکنش های خود به افزایش اعتماد به نفس کمک کند.

تمرکز و بهره وری بهبود یافته است.

درمان می تواند به شناسایی و رفع موانعی که ممکن است مانع از انجام بهترین عملکرد شما شوند کمک کند. به عنوان مثال، یک روانشناس می تواند از طریق کمال گرایی یا تفکر بیش از حد کمک کند که می تواند بهره وری را مختل کند. آنها می توانند در مورد مهارت های مدیریت زمان و اینکه آیا تغییر عادات منفی طولانی مدت، مانند اولویت بندی ضعیف یا ارزیابی های نادرست، می تواند به تمرکز و بهره وری کمک کند، بحث کنند.

این تغییرات می تواند منجر به مزایای بلندمدت شود، مانند بهبود عملکرد کاری، خودکارآمدی بیشتر و بهبود روابط. در نهایت، درمان می‌تواند به افراد کمک کند تا افکار و الگوهای فکری غیرمفید را شناسایی کرده و به آنها رسیدگی کنند، مفروضات غیر مفید را درک و بررسی کنند، مرزهای سالمی بسازند، انعطاف‌پذیری درونی ایجاد کنند و ارتباط با دیگران را بهبود بخشند، که همه اینها می‌تواند منجر به افزایش تمرکز و بهره‌وری شود.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) یک اختلال سلامت روان است که در آن فرد در چرخه ای تکراری از وسواس ها (یا تهدیدهای درک شده) و اجبار گرفتار می شود . که رفتارهایی برای تسکین ناراحتی همراه با وسواس هستند. این افکار ناخواسته و مزاحم هستند و می توانند تأثیر قابل توجهی در زندگی روزمره داشته باشند.

حدود دو تا سه درصد استرالیایی ها به اختلال وسواس فکری-اجباری مبتلا هستند.

OCD می تواند هر فردی را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد و می تواند بسیار طاقت فرسا باشد. وسواس‌ها می‌توانند نقش بسیار مداخله‌ای در زندگی یک نفر داشته باشند، در حالی که رفتار پاسخ، اجبار آنها. می توانند به حدی حاد شوند که بخش زیادی از وقت فرد را در بر بگیرند و توانایی او را برای انجام فعالیت های روزانه محدود کنند.

 

وسواس چیست؟

وسواس ها ترس های ناخواسته و مزاحم (یا تهدیدات درک شده)، اصرارها یا تصاویری هستند که دائماً تکرار می شوند و می توانند باعث ناراحتی شدید شوند. به نظر می رسد که این احساسات خارج از کنترل فرد است و می تواند افراد را به طرق مختلف تحت تأثیر قرار دهد - از ناراحتی و ناراحتی جزئی گرفته تا انزجار و وحشت.

وسواس‌های فکری ممکن است گاهی برای دیگران بی‌اهمیت به نظر برسند، اما برای افرادی که از OCD رنج می‌برند، بسیار واقعی هستند و می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر سلامتی فرد داشته باشند. حتی اگر فرد مبتلا به OCD تشخیص دهد که این احساسات منطقی نیستند، اغلب رسیدگی به آنها دشوار است - این احساسات تمایل دارند به چالش های منطقی پاسخ ندهند.

در درازمدت، این اضطراب می‌تواند منجر به هوشیاری بیش از حد برای تهدیدات بالقوه و رفتار ریشه‌دار شود که بر نیاز شدید به کنترل تکیه دارد - کارها باید به روش خاصی انجام شوند یا ممکن است باعث ایجاد ناراحتی شوند.

برخی از وسواس های رایج در OCD عبارتند از:

  • آلودگی - نگرانی در مورد میکروب ها یا بیماری های حمل شده در مواد طبیعی، مایعات بدن، مواد خطرناک یا مواد شیمیایی رایج
  • ترس از اینکه علت یا مقصر صدمه ای باشد که ممکن است در اثر تصادف ایجاد شود، مانند آتش سوزی یا افتادن شخصی
  • ترس از از دست دادن کنترل انگیزه هایی که آنها را از صدمه زدن به خود یا دیگران باز می دارد، مانند توهین یا فحش دادن به دیگران، یا دزدی.
  • وسواس های کمال گرا مانند نیاز به یکنواختی یا دقت
  • ترس از دست دادن اقلام، حافظه یا به خاطر آوردن اطلاعات
  • افکار، تصاویر یا تکانه های جنسی ناخواسته
  • وسواس های مذهبی یا معنوی مانند نگرانی شدید در مورد کفر، اخلاق یا گناه
  • خرافات

 

اجبار چیست؟

اجبار افکار، اعمال یا رفتارهایی هستند که برای غلبه بر وسواس محرک یا تسکین ناراحتی احساس شده در مورد یک وسواس در نظر گرفته شده است. این اجبارها اغلب تکراری هستند و می توانند به طور موقت از شرم، اضطراب یا احساس گناهی که اغلب با افکار وسواسی همراه است، تسکین دهند. در بسیاری از موارد، اجبار با وسواس همراه است، به عنوان مثال، ترس از آلودگی و تشریفات شستشو، یا ترس از ایمنی و رفتارهای بازرسی مکرر.

برخی از اجبارهای رایج در OCD عبارتند از:

  • شستشو و تمیز کردن بیش از حد - از جمله بدن خود، وسایل خانه یا هر سطحی که معمولاً استفاده می شود
  • اقدامات بیش از حد برای جلوگیری از انتقال میکروب ها مانند استفاده از وسایل محافظ برای لمس وسایل معمولی
  • "بررسی" مداوم برای اشتباهات و خطرات احتمالی تصادف، از جمله ارزیابی بیش از حد اقدامات و گفتگوها
  • اعمال فیزیکی مانند چک کردن مداوم اعضای بدن، ضربه زدن یا پلک زدن
  • تکرار مداوم به عنوان مثال بازخوانی یا بازنویسی، انجام چندین کار مانند قفل کردن و باز کردن قفل درب بارها یا
  • برای اطمینان از اینکه چیزی به روش "درست" تنظیم شده یا انجام می شود، تا حد زیادی انجام دهید.

 

اثرات دیگر

افراد مبتلا به OCD اغلب بیماری خود را از دیگران پنهان می کنند، زیرا افرادی که از این وضعیت رنج می برند اغلب از رفتار خود احساس شرمندگی زیادی می کنند. این شرم می تواند وضعیت را بدتر کند و کمک به موقع را به تاخیر بیندازد. همچنین می‌تواند بر فعالیت‌های اجتماعی، کار و مطالعه تأثیر بگذارد، زیرا می‌تواند رفتار اجتنابی مانند خانه نشینی را به خود جلب کند.

OCD اغلب با سایر مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اشکال مختلف اضطراب همراه است .برای ارتباط با مرکز روانکاوی خوب درتهران با گروه ویان تماس بگیرید

 

اختلال وسواس فکری عملی چگونه درمان می شود؟

هیچ راه حل سریعی برای OCD و اختلالات مرتبط وجود ندارد، اما گزینه های درمانی وجود دارد که می تواند کمک کند. OCD را می توان با استفاده از درمان هایی مانند مدیریت اضطراب، درمان شناختی رفتاری (CBT)، مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) و گاهی اوقات با دارو درمان کرد. اکثر افراد مبتلا به OCD تشخیص داده شده از این درمان ها سود خواهند برد.

در برخی موارد، که درمان‌های استاندارد نتایج مطلوب را به دست نمی‌آورند، درمان‌های فشرده‌تر مانند مراکز درمان فشرده، کلینیک‌های سرپایی تخصصی و درمانگران متخصص می‌توانند مورد بررسی قرار گیرند.

 

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

اختلال پانیک یک اختلال اضطرابی است که در آن شما به طور منظم حملات ناگهانی وحشت یا ترس را تجربه می کنید.

همه افراد در مواقع خاصی احساس  اضطراب و وحشت می کنند. این یک واکنش طبیعی به موقعیت های استرس زا یا خطرناک است.

اما فردی که مبتلا به اختلال هراس است، به طور منظم و در هر زمان، اغلب بدون دلیل آشکار، احساس اضطراب، استرس و وحشت دارد.

علائم اختلال پانیک

اضطراب

اضطراب یک احساس ناراحتی است. می تواند از خفیف تا شدید متغیر باشد و می تواند شامل احساس نگرانی و ترس باشد. وحشت شدیدترین شکل اضطراب است.

ممکن است شروع به اجتناب از موقعیت‌های خاص کنید، زیرا می‌ترسید که آنها حمله دیگری را آغاز کنند.

این می تواند چرخه ای از زندگی "در ترس از ترس" ایجاد کند. این می تواند به احساس وحشت شما بیفزاید و ممکن است باعث شود حملات بیشتری داشته باشید.

موارد وحشت زدگی

در طول یک حمله پانیک، علائم شدید روحی و جسمی را تجربه می کنید. می تواند خیلی سریع و بدون هیچ دلیل مشخصی ایجاد شود.

حمله پانیک می تواند بسیار ترسناک و ناراحت کننده باشد.

علائم عبارتند از:

  • ضربان قلب تند
  • احساس ضعف
  • عرق کردن
  • حالت تهوع
  • درد قفسه سینه
  • تنگی نفس
  • لرزیدن
  • گرگرفتگی
  • لرز
  • اندام های لرزان
  • یک احساس خفگی
  • سرگیجه
  • بی حسی یا سوزن سوزن شدن
  • خشکی دهان
  • احساس ترس یا ترس از مردن
  • معده ی تکان خورده
  • سوزن سوزن شدن در انگشتان شما
  • احساس می کنید که به بدن خود متصل نیستید

بیشتر حملات پانیک بین 5 تا 20 دقیقه طول می کشد. برخی گزارش شده است که تا یک ساعت دوام می آورند.

تعداد حملاتی که انجام می دهید به شدت وضعیت شما بستگی دارد. برخی از افراد یک یا دو بار در ماه دچار حملات می شوند، در حالی که برخی دیگر چندین بار در هفته دچار حملات می شوند.

اگرچه حملات پانیک ترسناک هستند، اما خطرناک نیستند. حمله هیچ آسیب فیزیکی به شما وارد نمی کند و بعید است در صورت داشتن این حمله در بیمارستان بستری شوید.

توجه داشته باشید که بیشتر این علائم می‌توانند علائم بیماری‌ها یا مشکلات دیگر نیز باشند، بنابراین ممکن است همیشه دچار حمله پانیک نباشید.

به عنوان مثال، اگر فشار خون بسیار پایین دارید، ممکن است ضربان قلب تند داشته باشید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

همکاری با مشاور زوجین

کاتلین دیموند از خدمات مشاوره دریافت کمک ما می‌گوید یافتن یک درمانگر با تجربه و آموزش زوج‌های خاص حیاتی است.برای ارتباط با روانشناس مرد در تهران اینجا کلیک کنید.

او می‌گوید: «کار با یک زوج با کار کردن با یک فرد بسیار متفاوت است. درمانگر باید بتواند با هر دوی شما به عنوان فردی و با پویایی رابطه شما با یکدیگر کار کند. هر دوی شما باید با درمانگر خود احساس راحتی کنید، بنابراین قبل از تصمیم گیری با دو یا سه نفر صحبت کنید و از پرسیدن سوال نترسید.

عقد قرارداد و رازداری در زوج درمانی اهمیت ویژه ای دارد.

کاتلین می گوید: «شما باید توافق کنید که اگر درمانگر بخواهد با هر یک از شما جلسات فردی داشته باشد، چه اتفاقی می افتد. "این ممکن است برای کشف چیزی در رابطه مفید باشد، یا ممکن است یک مسئله شخصی برای یکی از شما باشد، مانند سوگ یا مشکلات تجاری، که بر رابطه تاثیر می گذارد. آیا چیزی که در مورد آن صحبت می کنید بین شما و درمانگر محرمانه باقی می ماند یا ممکن است آنها آن را در جلسات مشترک بیاورند؟

"اگر یکی از شرکا احساس کند که مشاور چیزی را فاش کرده است که فکر می کرد محرمانه در مورد آن صحبت شده است، یا اگر احساس می کنید پشت سرتان درباره شما صحبت می شود، اغلب این می تواند جایی باشد که مشاوره به اشتباه می افتد."

همچنین باید در مورد آنچه ممکن است برای سوابق شما بیفتد صحبت کنید. به عنوان مثال، یکی از شرکا نمی تواند به یادداشت های مشترک خود دسترسی داشته باشد، یا موافقت کند که آنها را در اختیار اشخاص ثالث مانند پزشک عمومی، بدون رضایت دیگری قرار دهد.

اگر هر یک از شما نگرانی هایی در مورد آنچه که در درمان شما اتفاق می افتد دارید، در اسرع وقت آن را با مشاور خود در میان بگذارید. کاتلین می‌گوید: «مشاور شما باید بی‌طرف بماند و نصیحت نکند، طرفی نگیرد یا شما را در جهت خاصی راهنمایی کند». نقش آنها این است که به شما کمک کنند رابطه خود را واضح تر ببینید و بهترین راه را پیدا کنید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

 

مسائلی که روان درمانی می تواند به آنها کمک کند عبارتند از (اما محدود به آنها نیست):

  • مشکلات در کنار آمدن با زندگی روزمره یا شرایط پزشکی.
  • استرس .
  • خشم .
  • تروما (فیزیکی یا عاطفی).
  • مشکلات کاهش وزن یا ترک سیگار .
  • مقابله با بیماری های حاد یا مزمن ، مانند مولتیپل اسکلروزیس، سرطان ، سکته مغزی، درد مزمن یا یک بیماری خودایمنی .
  • مرگ یکی از عزیزان و اندوه.
  • مسائل مربوط به طلاق یا رابطه
  • مسائل شغلی یا خانوادگی.
  • شرایط خاص سلامت روان، مانند افسردگی ، اضطراب ، اختلال دوقطبی ، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ، اختلالات خوردن ، اختلالات شخصیت و موارد دیگر.
  • شرایط رفتاری، مانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) ، اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) ، اختلال سلوک و موارد دیگر.

انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد و برخی از انواع ممکن است با مشکلات یا مسائل خاصی بهتر عمل کنند. شما می توانید در روان درمانی همراه با مصرف برخی داروها یا سایر روش های درمانی برای مدیریت شرایط خود شرکت کنید.

چگونه یک درمانگر پیدا کنم؟

یک درمانگر می تواند روانشناس، روانپزشک (پزشکی که می تواند داروها را تجویز کند)، پرستار روانپزشکی، مددکار اجتماعی یا درمانگر خانواده باشد.

یافتن درمانگر مناسب اغلب یک کار وقت گیر است. سعی کنید ناامید نشوید. با افرادی که به آنها اعتماد دارید صحبت کنید تا به شما یک درمانگر ارجاع دهند، خواه ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی اولیه شما باشد یا یکی از دوستان یا اعضای خانواده.

همچنین می‌توانید از طریق انجمن‌های روان‌شناختی محلی و ایالتی، درمانگران را به صورت آنلاین جستجو کنید.

مطمئن شوید که هر درمانی که علاقه مند به دیدن آن هستید، یک متخصص بهداشت روان دارای گواهینامه و مجوز دولتی است و حوزه مورد نظر شما را درمان می کند (مثلاً غم و اندوه، افسردگی، خانواده درمانی و غیره).

اکثر وب سایت های درمانگران شرایطی را که درمان می کنند فهرست می کنند. اگر سوالی دارید، قبل از انتخاب با دفتر درمانگر تماس بگیرید یا ایمیل بزنید.

پرسیدن سوالات زیر از یک درمانگر بالقوه ممکن است مفید باشد:

  • ماهیت آموزش شما در روان درمانی چیست؟
  • چه مدت است که درمان می کنید؟
  • چه نوع درمانی را برای من توصیه می کنید؟
  • سیاست شما در مورد تماس های تلفنی و ایمیل ها در طول هفته چیست؟
  • در ابتدا از من می خواهید که برای کل فرآیند درمانی به چه مدت زمان اختصاص دهم؟
  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

اختلالات خوردن شرایط رفتاری است که با اختلال شدید و مداوم در رفتارهای خوردن و افکار و احساسات ناراحت کننده مرتبط مشخص می شود. آنها می توانند شرایط بسیار جدی باشند که بر عملکرد فیزیکی، روانی و اجتماعی تأثیر می گذارند. انواع اختلالات خوردن عبارتند از بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی، اختلال پرخوری، اختلال اجتنابی محدود کننده مصرف غذا، سایر اختلالات تغذیه و خوردن مشخص، اختلال پیکا و نشخوار.برای مشاوره با مرکز روانکاوی خوب در تهران اینجا کلیک کنید.

روی هم رفته، اختلالات خوردن تا 5 درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می دهد که اغلب در نوجوانی و جوانی ایجاد می شود. چندین مورد، به خصوص بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی در زنان شایع تر است، اما همه آنها می توانند در هر سنی رخ دهند و بر هر جنسیتی تأثیر بگذارند. اختلالات خوردن اغلب با مشغله های فکری در مورد غذا، وزن یا شکل یا با اضطراب در مورد خوردن یا عواقب خوردن برخی غذاها همراه است. رفتارهای مرتبط با اختلالات خوردن از جمله خوردن محدود یا اجتناب از برخی غذاها، پرخوری، پاکسازی با استفراغ یا سوء استفاده از ملین یا ورزش اجباری. این رفتارها می توانند به شیوه هایی که شبیه به اعتیاد به نظر می رسد هدایت شوند.

اختلالات خوردن اغلب همزمان با سایر اختلالات روانپزشکی، اختلالات خلقی و اضطرابی، اختلال وسواس فکری-اجباری، و اختلالات مصرف الکل و مواد همراه است. شواهد نشان می‌دهد که ژن‌ها و وراثت‌پذیری در این که چرا برخی افراد در معرض خطر بالاتری برای اختلال خوردن هستند، نقش دارند، اما این اختلالات می‌توانند افرادی را که سابقه خانوادگی این بیماری را ندارند نیز مبتلا کنند. درمان باید به عوارض روانی، رفتاری، تغذیه ای و سایر عوارض پزشکی بپردازد. مورد دوم می تواند شامل پیامدهای سوء تغذیه یا رفتارهای پاکسازی از جمله مشکلات قلبی و گوارشی و همچنین سایر شرایط بالقوه کشنده باشد. دوسوگرایی نسبت به درمان، انکار مشکل در خوردن و وزن، یا اضطراب در مورد تغییر الگوهای غذا خوردن غیر معمول نیست. با این حال، با مراقبت های پزشکی مناسب، افراد مبتلا به اختلالات خوردن می توانند عادات غذایی سالم را از سر بگیرند و سلامت عاطفی و روانی خود را بازیابی کنند.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

زمانی استراتژی این بود که کلمات کلیدی را شناسایی کنید که بیشترین ارتباط را با کسب و کار شما داشتند، بیشترین بازدید را داشتند و چندان رقابتی نبودند. قبلاً شما 5 تا 10 کلمه کلیدی را پیدا می‌کردید که «کلیدواژه‌های طلایی» شما بودند و بیشتر ترافیک شما را به ارمغان می‌آوردند. وقتی کسی به ما می‌آید و می‌گوید "من باید برای فلان کلمه کلیدی شماره 1 باشم"، می‌دانیم که او در آن پارادایم گیر کرده است. این استراتژی کلمه کلیدی اشتباه است، زیرا با استثناهای نادرتر و کمیاب تر، هیچ کلمه کلیدی و گروه کوچکی از کلمات کلیدی وجود ندارد که ترافیک زیادی را به وب سایت شما هدایت کند - حداقل در مقایسه با آنچه می توانید از آن دریافت کنید. دم دراز جستجو . نکته اصلی این است که اگر روی گروه کوچکی از کلمات کلیدی عمومی تمرکز می کنید، احتمالاً توسط اکثر افرادی که شما را جستجو می کنند، پیدا نمی شوید.

 

iStock_000000759615_Large-clock-1024

امروزه سئو به طور فزاینده ای توسط جستجوی زبان طبیعی هدایت می شود، یعنی افرادی که جستجوهایی را انجام می دهند که بیشتر شبیه سوالات عادی هستند تا دو یا سه کلمه کلیدی. این امر به این دلیل اتفاق می‌افتد که مردم از ابزارهایی مانند سیری و Google Now برای بیان جستجوهای خود استفاده می‌کنند، نه اینکه آنها را تایپ کنند. رتبه بندی این کلمات کلیدی بسیار ساده تر است، زیرا رقابتی نیستند. آنها بسیار مرتبط تر هستند زیرا جزئیات بیشتری را شامل می شوند و بنابراین ترافیک این کلمات کلیدی با نرخ بالاتری تبدیل می شود. و در مجموع، تعداد جستجوها در دم بلند اغلب تعداد جستجوهای بیشتری را نسبت به «کلمات کلیدی طلایی» خود به دست می‌آورد. بنابراین، وقتی نوبت به رتبه‌بندی می‌شود، هدف، رتبه‌بندی چند کلیدواژه برتر نیست که در طول زمان ثابت می‌مانند، بلکه تمرکز بر تعداد بسیار بیشتری از جستجوهای زبان طبیعی است که به سرعت در حال رشد و تغییر هستند.

 

رتبه بندی آنقدر که شما فکر می کنید مهم نیست

رتبه بندی مهم است. اما آنها معیاری نیستند که باید روی آن تمرکز کنید. اگر با پرسیدن "سئو چقدر طول می کشد تا شروع به کار کند؟" منظور شما این است که "چقدر طول می کشد تا رتبه های برتر را کسب کنم؟" همانطور که ویل رینولدز، بنیانگذار Seer Interactive علاقه دارد بگوید، پس شما خروجی ها را با نتایج اشتباه می گیرید . کسب رتبه‌بندی خروجی است که شرکت‌های سئو می‌توانند به راحتی آن را بفروشند، زیرا از نظر احساسی رضایت‌بخش هستند، اما بی‌ارزش هستند، مگر اینکه سرنخ یا فروش ایجاد کنند - نتیجه‌ای که شما می‌خواهید. به همین دلیل است که شما فقط باید شرکت‌های سئو یا متخصصان سئو را استخدام کنید که به جای خروجی، بر نتایج تمرکز دارند.

سوالی که باید بپرسید

اکنون که می دانید سئو چگونه تغییر کرده است و به جای رتبه بندی، از شرکت سئوی خود لید و فروش می خواهید، سوالی که باید بپرسید این است که "چه مدت طول می کشد تا SEO شروع به تولید سرنخ و فروش کند؟"

چه مدت طول می کشد تا SEO شروع به کار کند

حالا ما آماده ایم تا به سوال درست پاسخ دهیم. و پاسخ این است که ... بستگی دارد. خسته کننده است، اینطور نیست؟ اما این حقیقت است. به چه چیزی بستگی دارد؟ این بستگی به مدت زمانی که وب سایت شما وجود داشته است، میزان سئو قبلاً روی آن انجام شده است، وب سایت در چه شکلی است، میزان محتوا در آن، پروفایل پیوند آن و بسیاری دیگر از عوامل سئو (اینفوگرافیک زیر را ببینید). هیچ دو وب سایتی از یک مکان شروع نمی کنند، حتی اگر در یک صنعت باشند و برای مشتریان یکسان رقابت کنند. با این حال، در اینجا یک سناریوی قابل قبول برای اینکه تلاش‌های سئوی شما در ماه‌های اولیه چگونه به نظر می‌رسد و نتایجی که ممکن است انتظار داشته باشید، وجود دارد.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

اگر درست انجام شود، درمان کار سختی است. مشتریان با عمیق‌ترین احساسات خود روبرو می‌شوند، با آنچه در زندگی‌شان و در وجودشان کارساز نیست مواجه می‌شوند، و برنامه‌ای برای تغییر و تحمل ناراحتی‌های ناشی از تغییر اتخاذ می‌کنند. آن‌ها گذشته را بررسی می‌کنند، اغلب دفاع‌های دیرینه را از بین می‌برند، و دهه‌ها عادت‌هایی را که چنان ریشه‌دار شده‌اند که ممکن است بخشی از هویت شخصی شده‌اند را کنار بگذارند و مسیر تغییر را هموار کنند. این فرآیند به شجاعت فوق العاده ای نیاز دارد.

 

استعدادها و مهارت های مورد نیاز برای کمک به دیگران برای تبدیل درد به امکان چیست؟ آموزش و مجوز مناسب داده می شود. یک منشور اخلاقی نیز همینطور است . قابل اعتماد بودن، توانایی برقراری ارتباط، و توجه به نیازهای مراجع در درجه اول، مبنایی برای درمانگران است. در بهترین حالت، درمان منجر به آزادی می شود. با رها شدن از امکاناتی که برای زنده ماندن در گذشته ساخته اند، مردم می توانند به آینده ای رضایت بخش دست یابند. آنها پیشرفت می کنند، به موفقیت می رسند، به هم متصل می شوند، عشق می ورزند و متحول می شوند.

 

دانستن این که درمانگر و بیمار چه درمان موفقی را به دنبال دارد، مهم است. Psychology Today با چندین درمانگر صحبت کرد و یک نظرسنجی از خوانندگان انجام داد تا بفهمند چه چیزی در یک درمانگر ارزش قائل هستند. ما هفت صفت ضروری را شناسایی کردیم.

1. اعتماد سازی

درمان از افراد می خواهد که اسرار خود را فاش کنند، ترس های خود را آشکار کنند و راه های جدیدی برای دیدن و بودن ایجاد کنند. این شاهکارها تنها در صورتی می توانند اتفاق بیفتند که بیماران کاملاً احساس امنیت و قضاوت نداشته باشند.

 

تحقیقات نشان می دهد که اثربخشی درمان به اتحاد درمانی - رابطه بین درمانگر و بیمار بستگی دارد. این زوج باید یک حس قوی از رابطه، اعتماد و امنیت ایجاد کنند. اعتماد پایه و اساس احساس امنیت و امنیت است. Noam Shpancer، روانشناس بالینی و استاد روانشناسی در دانشگاه Otterbein می گوید: "بدون ارتباط، درمان نمی تواند ادامه یابد." "این عنصر ضروری است."

 

چگونه ایجاد می شود؟ کنجکاوی اغلب دانه است. درمانگران بزرگ مجذوب انواع تجربیات انسانی هستند و مشتاق هستند تا اطلاعات بیشتری در مورد فردی که در مقابل آنها نشسته است کشف کنند. مردم به کنجکاوی واقعی پاسخ می دهند. آنها شروع به احساس راحتی می کنند، به اشتراک می گذارند و اعتماد می کنند.

دومین عنصر ارتباط، گوش دادن با دقت است. ایجاد درمان به عنوان یک شرکت که در آن بیمار احساس می کند کاملاً شنیده می شود، ارتباط ویژه ای بین این دو ایجاد می کند. سومین جنبه از ارتباط، قضاوت نکردن است، که بیمار را آزاد می کند تا حرف خود را باز کند و به درمانگر این امکان را می دهد که شخص را درک کند. Shpancer می گوید که این سه عنصر هسته ارتباط هستند.

 

پس از برقراری ارتباط، به طور مستمر از طریق تکنیک های مختلف، برای عمیق تر کردن احساس ایمنی و امنیت بیمار، پرورش می یابد. یک خط خلاقانه از پرسشگری می تواند بیمار را به سمت خودیابی سوق دهد. بحث دوره ای، و اصلاح اهداف مشخص بیمار برای درمان، به بیمار اطمینان می دهد که اهداف آنها همسو هستند. ارتباط ممکن است با یک سری خودافشایی توسط درمانگر در پاسخ به یک سوال مرتبط تقویت شود. ممکن است با ابراز خوش بینی در مورد توانایی بیمار برای تغییر حفظ شود .

 

Shpancer زمانی با زن جوانی کار می کرد که با تنهایی و اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم می کرد . با این حال، او تمایلی به باز کردن صحبت نداشت و درمان متوقف شد. یک روز، او به طور آشکاری تکان خورده وارد اتاق شد. وقتی Shpancer علت را پرسید، او پاسخ داد که نمی تواند به او بگوید زیرا او و کارکنانش را درگیر می کند. Shpancer او را هل نداد. او نظر را برای بعد ثبت کرد. آنها درباره دوران کودکی او و رابطه اش با پدر و مادرش صحبت کرده بودند . پدرش خصمانه و توهین آمیز بود. وقتی او نظر یا نیازی را بیان می کرد، او را مورد آزار و اذیت قرار می داد ، انتقاد می کرد یا ساکت می کرد. Shpancer یک قوز ایجاد کرد. بعد از آن جلسه، او جرأت کرد:

مقاله پس از درج آگهی ادامه دارد

«من پدرت نیستم. میدونی وقتی اینو میگم منظورم چیه؟"

"یعنی اگر به شما بگویم واقعاً چه احساسی دارم، به من صدمه نمی زنید؟"

«درست است. من آنچه را که به من می‌گویی قبول می‌کنم و از آن فقط برای درک بهتر تو و کمک به بهبود زندگیت استفاده می‌کنم.»

زن ظن خود را مبنی بر اینکه اعضای کارکنان Shpancer او را مسخره می کنند، پنهان کرد. از شجاعت و صداقتش تشکر کرد. پاسخ شپنسر نه تنها نشان‌دهنده این بود که او پدرش نیست - او نظرات او را پذیرفت و به آن احترام گذاشت - بلکه دری را برای درمانگر و بیمار باز کرد. سپس شپنسر از او پرسید که آیا اغلب احساس می‌کند که دیگران پشت سر او علیه او مکر می‌کنند؟ او انجام داد.

 

آن دو به بررسی سوء ظن او نسبت به دیگران پرداختند، که مکانیزم محافظتی بود. شاید، شپنسر جرأت داشت، زمانی چنین بود، اما اکنون به توانایی او برای برقراری ارتباط سالم با جهان آسیب می رساند. Shpancer به قول خود عمل کرد: او آنطور که پدرش می‌خواست واکنش نشان نداد و از اطلاعات فقط برای کمک به او استفاده کرد. Shpancer می‌گوید: «تا زمانی که رابطه وجود داشته باشد، می‌توانید از شکست‌ها یا اشتباهات خلاص شوید. "اگر نه، هیچ مهارت یا تحصیلی کارساز نخواهد بود."

 
 

 

2. ذهن باز

دانیل مارستون، روانشناس پنسیلوانیا، می گوید: شاید به طرز متناقضی، "منفعت واقعی یک درمانگر برای بیمار این است که آنها در بازی پوست ندارند."

درمانگران بزرگ با یک دیدگاه ثابت در مورد اینکه چه نتیجه ای باید باشد، هر چند ظریف، شروع نمی کنند. آنها توسط بیمار و دیدگاه بیمار نسبت به زندگی معنادار هدایت می شوند. هر بیمار یک تاریخچه منحصر به فرد و اغلب خلاقیت قابل توجهی برای تنظیم زندگی مورد نظر خود به ارمغان می آورد - اگرچه گاهی اوقات قبل از اینکه بتوانند از آن لذت ببرند، برای حل یک تعارض درونی به کمک نیاز دارند. درمانگر می تواند به آنها کمک کند تا مسیر هر آنچه را که انتخاب می کنند را روشن کنند. مارستون می‌گوید: «هدف این است که بیمار را به بهترین شکلی که می‌تواند باشد، تبدیل کنیم، نه فردی که درمانگر فکر می‌کند باید باشد».

مقاله پس از درج آگهی ادامه دارد

چالش ذهن باز به ویژه در زوج درمانی حاد است. الکساندرا سولومون، روانشناس بالینی در موسسه خانواده و استادیار بالینی در دانشگاه نورث وسترن می‌گوید بسیاری از زوج‌درمانگران (و به طور کلی مردم) افسانه‌هایی را درونی کرده‌اند که یک رابطه عاشقانه سالم به نظر می‌رسد. شاید درمانگر تمایل دارد فکر کند که یک زوج نباید قبل از قرار ملاقات به مدت یک سال ازدواج کنند یا قبل از زندگی مشترک بچه دار شوند. خانواده درمانگران بزرگ قبل از اینکه درمان را حول بینش زوجین متمرکز کنند، باورها و سوگیری های خود را در مورد روابط بررسی می کنند.

 

سلیمان یک بار با زوج جوانی کار می کرد که بر سر نامزدی با هم مشکل داشتند. مرد کمی بزرگتر شده بود و نمی توانست صبر کند تا ازدواج کند و با عشق زندگی اش ساکن شود. اما شریک جوان او طبیعت ماجراجویانه ای داشت و ابتدا می خواست قبل از سکونت در قسمت دیگری از کشور اقامت کند. یک زوج درمانگر ممکن است فکر کند، اوه اوه، این رابطه را به خطر می‌اندازد. زن و شوهر نباید جدا از هم زندگی کنند. یا اگر می‌خواهید جدا از هم زندگی کنید، باید به این معنی باشد که او برای شما مناسب نیست. اما یک درمانگر عالی مسیرهای غیر متعارفی را بررسی می کند که می تواند فضایی برای رویاهای هر دو طرف ایجاد کند .

 

سلیمان با این زوج کار کرد تا نگرانی های آنها را کشف کند. زن با انتخابی که به عنوان دوتایی تلقی می کرد احساس پاره شده بود: آیا من ماجراجویی را انتخاب می کنم یا عشق را انتخاب می کنم؟ مرد می ترسید که جابجایی او به این معنی باشد که این رابطه برای او اولویت نیست و ازدواج سال ها به عقب رانده می شود.

 

درمان بر نادرست بودن انتخاب دودویی و نگرانی های زمانی زوجین متمرکز بود. مهم‌تر از همه، این زن یاد گرفت که چگونه به دوست پسرش از عشق و تعهدش به او اطمینان دهد - مهارتی که از بزرگ شدن در خانواده‌ای بی‌پرده به دست نیاورد. بیان اینکه چقدر او را دوست دارد ترس او را کاهش داد. در پایان، زن نقل مکان کرد و آنها برای حفظ رابطه از راه دور خود تلاش کردند. مرد به خاطر حمایت از او به خودش افتخار کرد. شعار آنها این شد: "ما سرعت را کم می کنیم تا سرعت بگیریم."

 

3. پرس و جو کردن

تحقیق قلب روان درمانی است . این فرآیند لایه برداری لایه های هویت و بررسی نیروهایی است که طرز فکر و عمل مردم را شکل می دهند. پرسش‌های کاوشگر به درمانگر کمک می‌کنند تا بیماران و بیماران خود را درک کنند. پرس و جو بینش را بر مردم تحمیل نمی کند. به آنها فرصتی برای کشف خود می دهد، مشروط بر اینکه درمانگر خلاقیت و خرد را در پرسشگری به کار گیرد.

مقاله پس از درج آگهی ادامه دارد

هیچ فرمول کاملی برای پرس و جو وجود ندارد. با این حال، یکی از خطوط اصلی این است که تحقیق موفق باید با شفقت و مهربانی از طرف درمانگر و بیمار همراه باشد. بیشتر رفتارها در هسته خود محافظت از خود هستند. مهربانی فرآیند اذعان می‌کند که حتی دردناک‌ترین الگوها نیز به دلایل موجه ایجاد می‌شوند، که تصدیق دفاع‌های خود یک عمل شجاعانه است. شجاعت سزاوار شفقت است.

 

یک سوال اصلی که به ظاهر واضح است اما گاهی نادیده گرفته می شود این است که چرا اکنون؟ سوزان بیرن استون، درمانگر شهر نیویورک می گوید. ممکن است یک بیمار ماه ها یا سال ها افسرده باشد، اما هفته گذشته تلفن را برداشته و قرار ملاقات گذاشته است. چه چیزی تغییر کرد؟ چه چیزی آنها را ترغیب به برقراری تماس کرد؟ شاید همسرشان تهدید به رفتن کرده است. یا رتبه پایین عملکرد در محل کار، حرفه آنها را به خطر می اندازد.

 

سوال اصلی دیگر این است که چرا این منطقی است؟ این ریشه همه سازگاری‌ها و سازگاری‌هایی است که مردم برای زنده ماندن در یک محیط انجام می‌دهند که ممکن است در محیط‌های دیگر کارایی نداشته باشد - منشأ بسیاری از رنج‌های انسانی. شاید، مانند بیمار مشکوک Shpancer، یک مشتری به دلیل محافظت از خود، یک الگوی رفتاری مضر ایجاد کرد. شاید مانع جدیدی پدید آمد که پیشرفت آنها را از مسیر خارج کرد. کاوش در پاسخ به این سوالات می تواند به کشفی منجر شود که راه پیشرفت را باز می کند.

 

فراتر از چنین سوالات اساسی اما حیاتی، درمانگران خوب به طور قابل توجهی خلاق هستند. برای مثال، Birne-Stone می‌گوید، بیایید بگوییم مشتری رابطه‌ای دارد و می‌خواهد آن را متوقف کند، اما برای ماه‌ها این کار را نکرده است. درمانگر برای اینکه بفهمد واقعاً موقعیت برای آنها چه معنایی دارد، چرا آن را نگه می‌دارند، ممکن است این سؤال تحریک‌آمیز را بپرسد: داشتن رابطه نامشروع چه اشکالی دارد؟ برن استون می گوید که این یک زاویه دیگر می گیرد. "شما آنها را وادار می کنید که در مورد آن متفاوت فکر کنند."

برای مشاوره با روانشناس مرد در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

Shpancer می گوید بسیاری از مشکلات روانی ناشی از عادت اجتناب است. مشتری با مشکل دشواری روبرو شد، بنابراین آنها اقدام کردند - مثلاً احساسات خود را سرکوب کردند یا مواد مخدر مصرف کردند - تا از درد جلوگیری کنند. Shpancer می‌گوید: «مردم عادت اجتناب را ایجاد می‌کنند، زیرا در کوتاه‌مدت مؤثر بود، اما این عادت می‌تواند در درازمدت به مشکل تبدیل شود». در چنین حالتی، سؤالات عاقلانه ای که باید پرسید این است: با ادامه الگوی رفتاری فعلی از چه چیزی اجتناب می کنید؟ اگر الگوی مشکل ساز را متوقف کنید، چه چیزی را از دست خواهید داد؟

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

اختلال وسواس اجباری (OCD) یک اختلال اضطرابی است که دو تا سه درصد از جمعیت (بیش از 500000 استرالیایی) را تحت تاثیر قرار می دهد. معمولاً در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود. افراد مبتلا به OCD افکار، تصاویر یا تکانه های مکرر و مداومی را تجربه می کنند که مزاحم و ناخواسته هستند (وسواس). آنها همچنین اعمال تکراری و تشریفاتی را انجام می دهند که بیش از حد، وقت گیر و ناراحت کننده است (اجبار). افراد مبتلا به OCD معمولاً از ماهیت غیرمنطقی و بیش از حد وسواس ها و اجبارهای خود آگاه هستند. با این حال، آنها احساس می کنند نمی توانند وسواس های خود را کنترل کنند یا در برابر اجبار خود مقاومت کنند.

علائم OCD - وسواس

وسواس ها معمولاً نسخه اغراق آمیزی از نگرانی ها و نگرانی هایی هستند که اغلب مردم در برخی زمان ها دارند. وسواس های رایج عبارتند از:

  • ترس از آلودگی میکروب ها، خاک، سموم و سایر مواد فیزیکی و محیطی
  • ترس از آسیب ناشی از بیماری، تصادف یا مرگی که ممکن است برای خود یا دیگران رخ دهد. این ممکن است شامل احساس مسئولیت بیش از حد برای جلوگیری از این آسیب باشد
  • افکار و تصاویر مزاحم در مورد رابطه جنسی، خشونت، تصادفات و مسائل دیگر
  • توجه بیش از حد به تقارن، دقت و نظم
  • نگرانی بیش از حد در مورد بیماری، مسائل مذهبی یا اخلاقی
  • نیاز به دانستن و به خاطر سپردن چیزها

وسواس ممکن است دائماً در ذهن یک فرد باشد. همچنین ممکن است توسط اشیاء فیزیکی، موقعیت ها، بوها یا چیزی که در تلویزیون، رادیو یا در یک مکالمه شنیده می شود، تحریک شوند. ترس‌های وسواسی معمولاً از یک محرک خاص فراتر می‌روند - به عنوان مثال، یک بطری مایع خنک‌کننده - و شامل هر چیزی که ممکن است شبیه آن باشد یا در نزدیکی آن بوده است، مانند ماشین‌ها، کلید ماشین، یک گودال در جاده، قفسه‌های سوپرمارکت و پمپ بنزین‌ها را شامل شود.

وسواس ها می توانند در ماهیت و شدت تغییر کنند و به منطق پاسخ نمی دهند. اضطراب وسواسی منجر به هوشیاری برای تهدیدات احتمالی و نیاز قانع کننده به اطمینان و کنترل می شود. وسواس می تواند احساساتی از آزار و ناراحتی گرفته تا پریشانی حاد، انزجار و وحشت ایجاد کند.

علائم OCD - اجبار

اجبارها می توانند رفتاری (اعمال) یا ذهنی (افکار) باشند. اجبارها اعمال تکراری هستند که اغلب در یک الگوی خاص یا طبق قوانین خاصی انجام می شوند. اجبارها معمولاً برای جلوگیری از وقوع یک ترس وسواسی، کاهش اضطراب ایجاد شده توسط افکار وسواسی، یا ایجاد احساس «درست» انجام می‌شوند.

اجبارهای رایج عبارتند از:

  • شستن بیش از حد دست ها، دوش گرفتن و مسواک زدن
  • نظافت و شستن بیش از حد خانه، وسایل منزل، مواد غذایی، ماشین و سایر مناطق
  • بررسی بیش از حد قفل ها، وسایل برقی و گازی و سایر موارد مرتبط با ایمنی
  • تکرار فعالیت ها و اعمال معمول مانند خواندن، نوشتن، راه رفتن، برداشتن چیزی یا باز کردن در
  • اعمال قوانین و الگوهای سفت و سخت برای قرار دادن اشیاء، مبلمان، کتاب، لباس و سایر اقلام
  • لمس کردن، ضربه زدن یا حرکت دادن به روشی خاص یا تعداد معینی بار
  • نیاز به سوال پرسیدن مداوم یا اعتراف برای کسب اطمینان
  • تکرار ذهنی کلمات یا اعداد چند بار، یا تمرکز بر اعداد "خوب" یا "ایمن"
  • جایگزینی "فکر بد" با "فکر خوب".

معمولاً اجبارها مانند تشریفات می شوند; آنها از قوانین و الگوهای خاصی پیروی می کنند و شامل تکرارهای مداوم می شوند. اجبار یک حس توهمی از تسکین کوتاه مدت به اضطراب می دهد . با این حال، آن‌ها در واقع اضطراب را تقویت می‌کنند و وسواس‌ها را واقعی‌تر جلوه می‌دهند، به‌طوری‌که اضطراب به زودی برمی‌گردد.

OCD می تواند تأثیر عمیقی بر زندگی فرد داشته باشد

اجبار و وسواس‌های فکری ممکن است ساعات زیادی از روز فرد را به خود اختصاص دهد و در روابط خانوادگی و اجتماعی اختلال ایجاد کند . همچنین می توانند تأثیر منفی بر تحصیل و اشتغال داشته باشند.

با شدیدتر شدن OCD، «اجتناب» ممکن است به یک مشکل فزاینده تبدیل شود. فرد ممکن است از هر چیزی که ممکن است باعث ترس وسواسی او شود اجتناب کند. OCD می تواند انجام فعالیت های روزمره مانند خوردن، نوشیدن، خرید یا خواندن را برای افراد دشوار کند. برخی از افراد ممکن است خانه نشین شوند. OCD اغلب با افسردگی و سایر اختلالات اضطرابی از جمله اضطراب اجتماعی ، اختلال هراس و اضطراب جدایی ترکیب می شود .

افراد مبتلا به OCD اغلب به شدت از علائم خود خجالت می کشند و تلاش زیادی برای پنهان کردن آنها انجام می دهند. قبل از شناسایی و درمان این اختلال، خانواده ها ممکن است عمیقاً درگیر تشریفات فرد مبتلا شوند که می تواند باعث ناراحتی و اختلال در اعضای خانواده شود.

علل OCD

علل OCD به طور کامل شناخته نشده است تئوری های مختلفی در مورد علل OCD وجود دارد، از جمله:

  • اجبارها رفتارهای آموخته شده ای هستند که وقتی با رهایی از اضطراب همراه می شوند، تکراری و عادی می شوند.
  • OCD به دلیل عوامل ژنتیکی و ارثی است.
  • ناهنجاری های شیمیایی، ساختاری و عملکردی در مغز علت است.
  • باورهای تحریف شده علائم مرتبط با OCD را تقویت و حفظ می کنند.

این امکان وجود دارد که عوامل متعددی برای ایجاد OCD در تعامل باشند. علل زمینه ای ممکن است بیشتر تحت تأثیر رویدادهای استرس زا زندگی، تغییرات هورمونی و ویژگی های شخصیتی باشد.

  • سامرند سلیمی