سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) از هر 3 نوجوان بین 13 تا 18 سال، 1 نفر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. امروزه بیش از 19 میلیون نفر در سراسر آمریکا از اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) رنج می‌برند، از جمله تعداد قابل توجهی از بزرگسالان جوان. این اختلال شایع‌ترین اختلال اضطراب و سومین اختلال سلامت روان شایع در کشور است. اختلال اضطراب اجتماعی، که با نام فوبیای اجتماعی نیز شناخته می‌شود، با ترس مداوم و فراگیر از تعامل اجتماعی و/یا موقعیت‌هایی که ممکن است در آنها خجالت‌زده شوید، مشخص می‌شود.

اگرچه تجربه مقداری اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی جدید رایج است، اما افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در تعاملات اجتماعی روزمره احساس خودآگاهی شدید، پریشانی و ترس از قضاوت شدن دارند. اختلال اضطراب اجتماعی مانع از داشتن روابط و تعاملات عادی افراد می‌شود. همچنین می‌تواند بر فعالیت‌های روزمره عادی تأثیر منفی بگذارد. علاوه بر این، افرادی که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می‌برند، اغلب نگرانی شدیدی در مورد موقعیت‌های اجتماعی پیش رو دارند (که باعث پریشانی روزها یا حتی هفته‌ها قبل می‌شود).

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب از تعاملات اجتماعی به طور کلی اجتناب می‌کنند. این امر منجر به کاهش روابط، کناره‌گیری و انزوای کلی می‌شود. مانند بسیاری از اختلالات اضطرابی دیگر، افراد مبتلا به SAD ممکن است متوجه شوند و تصدیق کنند که اضطراب آنها اغلب غیرمنطقی یا بی‌مورد است، اما همچنان خود را در چرخه اضطراب و ترس از تحقیر یا خجالت اجتماعی گرفتار بیابند. علائم جسمی شدید، مانند حالت تهوع، لرزش، تعریق یا سرخ شدن، ممکن است حتی در موقعیت‌های اجتماعی «عادی» روزمره نیز در مبتلایان رخ دهد.

چگونه بفهمم نوجوانم اضطراب اجتماعی دارد؟

اگر شما پدر یا مادر هستید، احتمالاً امیدوارید فرزندتان با اعتماد به نفس و راحتی در پوست خود بزرگ شود. این ویژگی‌ها از حیاتی‌ترین ویژگی‌ها برای رشد اجتماعی و در نتیجه دستیابی به یک حس کلی رفاه هستند. متأسفانه، بسیاری از کودکان در بزرگسالی به نوجوانانی با اضطراب اجتماعی تبدیل می‌شوند. این می‌تواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد و ممکن است عوامل متعددی در اضطراب اجتماعی یک نوجوان نقش داشته باشند.

عوامل خطر

همانند اکثر اختلالات سلامت روان، اختلال اضطراب اجتماعی به یک علت واحد نسبت داده نمی‌شود. با این وجود، عوامل خاصی می‌توانند احتمال ابتلا به SAD را در فرد افزایش دهند، از جمله ژنتیک، شیمی مغز و/یا تروما. این بدان معناست که افرادی که سابقه خانوادگی درجه یک، عدم تعادل شیمیایی در مغز دارند یا استرس یا ترومای طولانی مدت را تجربه کرده‌اند، ممکن است خطر بیشتری برای تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشند.

اختلال اضطراب اجتماعی معمولاً در نوجوانی بروز می‌کند و به دلیل این روند، متخصصان سلامت روان عوامل خطر دیگری را برای این جمعیت جوان‌تر بررسی کرده‌اند.

  • رفتار - کودکی که ذاتاً خجالتی، گوشه‌گیر و/یا نگران امتحان کردن چیزهای جدید است، ممکن است با ورود به دوران نوجوانی و جوانی در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی باشد.
  • مشکلات سلامتی یا جسمی - اگر نوجوانی هر نوع مشکل سلامتی یا جسمی داشته باشد که برای دیگران قابل توجه باشد (مانند بدشکلی جسمی، جای زخم بزرگ، خال مادرزادی و غیره)، ممکن است بیشتر مستعد ابتلا به اضطراب اجتماعی باشد.
  • مشکلات گفتاری - داشتن لکنت زبان می‌تواند به دلایل زیادی چالش برانگیز باشد و می‌تواند بر اعتماد به نفس و عزت نفس فرد تأثیر منفی بگذارد. این امر به ویژه در مورد نوجوانان صادق است. عزت نفس پایین اغلب بر تمایل نوجوان برای حضور در موقعیت‌های اجتماعی تأثیر می‌گذارد. متأسفانه، هر چه یک نوجوان (یا هر کسی) زمان بیشتری را تنها و منزوی بگذراند، برقراری مجدد ارتباط با دیگران دشوارتر می‌شود.
  • مورد آزار و اذیت قرار گرفتن - متأسفانه، آزار و اذیت در مدارس و اینترنت بسیار رایج است. مورد آزار و اذیت قرار گرفتن می‌تواند بر بسیاری از جنبه‌های زندگی یک فرد، از جمله روابط اجتماعی، تأثیر بگذارد.
  • سبک فرزندپروری - برخی از متخصصان پزشکی و سلامت روان، بروز اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان را به سبک‌های فرزندپروری نسبت می‌دهند. تحقیقات زیادی نشان می‌دهد که بین سبک‌های فرزندپروری بیش از حد محافظت‌کننده و اختلال اضطراب اجتماعی در کودک، همبستگی قوی وجود دارد. این می‌تواند به این دلیل باشد که سبک‌های فرزندپروری بیش از حد محافظت‌کننده ممکن است کودکان را از تجربه سطح سالمی از تعامل اجتماعی باز دارد و در نتیجه، فرصت یادگیری مهارت‌های اجتماعی لازم را از آنها سلب کند.
  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰


اختلال افسردگی (که با نام افسردگی نیز شناخته می‌شود) یک اختلال روانی شایع است. این اختلال شامل خلق و خوی افسرده یا از دست دادن لذت یا علاقه به فعالیت‌ها برای مدت طولانی است.

افسردگی با تغییرات خلقی منظم و احساسات مربوط به زندگی روزمره متفاوت است. این بیماری می‌تواند بر تمام جنبه‌های زندگی، از جمله روابط با خانواده، دوستان و جامعه تأثیر بگذارد. این بیماری می‌تواند ناشی از یا منجر به مشکلاتی در مدرسه و محل کار باشد.

افسردگی می‌تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد. افرادی که مورد سوءاستفاده، فقدان‌های شدید یا سایر رویدادهای استرس‌زا قرار گرفته‌اند، بیشتر احتمال دارد به افسردگی مبتلا شوند. زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می‌شوند.

تخمین زده می‌شود که 3.8٪ از جمعیت، از جمله 5٪ از بزرگسالان (4٪ در میان مردان و 6٪ در میان زنان) و 5.7٪ از بزرگسالان بالای 60 سال، افسردگی را تجربه می‌کنند. تقریباً 280 میلیون نفر در جهان افسردگی دارند (1) . افسردگی حدود 50٪ در زنان شایع‌تر از مردان است. در سراسر جهان، بیش از 10٪ از زنان باردار و زنانی که تازه زایمان کرده‌اند، افسردگی را تجربه می‌کنند (2) . سالانه بیش از 700000 نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. خودکشی چهارمین علت اصلی مرگ و میر در افراد 15 تا 29 ساله است.

اگرچه درمان‌های شناخته‌شده و مؤثری برای اختلالات روانی وجود دارد، اما بیش از 75٪ از افراد در کشورهای کم‌درآمد و با درآمد متوسط ​​هیچ درمانی دریافت نمی‌کنند (3) . موانع مراقبت مؤثر شامل کمبود سرمایه‌گذاری در مراقبت‌های سلامت روان، کمبود ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی آموزش‌دیده و انگ اجتماعی مرتبط با اختلالات روانی است.

علائم و الگوها

در طول یک دوره افسردگی، فرد خلق افسرده (احساس غم، تحریک‌پذیری، پوچی) را تجربه می‌کند. آنها ممکن است احساس از دست دادن لذت یا علاقه به فعالیت‌ها را داشته باشند.

یک دوره افسردگی با نوسانات خلقی منظم متفاوت است. آنها بیشتر روز، تقریباً هر روز، حداقل به مدت دو هفته ادامه دارند.

علائم دیگری نیز وجود دارد که ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • تمرکز ضعیف
  • احساس گناه بیش از حد یا عزت نفس پایین
  • ناامیدی نسبت به آینده
  • افکار مربوط به مرگ یا خودکشی
  • خواب مختل شده
  • تغییرات اشتها یا وزن
  • احساس خستگی شدید یا کمبود انرژی.

افسردگی می‌تواند در تمام جنبه‌های زندگی، از جمله در جامعه و خانه، محل کار و مدرسه، مشکلاتی ایجاد کند.

یک دوره افسردگی را می‌توان بسته به تعداد و شدت علائم و همچنین تأثیر آن بر عملکرد فرد، به خفیف، متوسط ​​یا شدید طبقه‌بندی کرد. 

الگوهای مختلفی از دوره‌های افسردگی وجود دارد، از جمله:

  • اختلال افسردگی تک دوره‌ای، به معنی اولین و تنها دوره افسردگی فرد؛
  • اختلال افسردگی عودکننده، به این معنی که فرد سابقه حداقل دو دوره افسردگی دارد؛ و
  • اختلال دوقطبی، به این معنی که دوره‌های افسردگی با دوره‌های علائم شیدایی جایگزین می‌شوند، که شامل سرخوشی یا تحریک‌پذیری، افزایش فعالیت یا انرژی و علائم دیگری مانند افزایش پرحرفی، افکار پرشتاب، افزایش عزت نفس، کاهش نیاز به خواب، حواس‌پرتی و رفتار بی‌پروا و تکانشی است.  

عوامل مؤثر و پیشگیری

افسردگی ناشی از تعامل پیچیده‌ای از عوامل اجتماعی، روانی و بیولوژیکی است. افرادی که رویدادهای نامطلوب زندگی (بیکاری، سوگ، رویدادهای آسیب‌زا) را پشت سر گذاشته‌اند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند. افسردگی به نوبه خود می‌تواند منجر به استرس و اختلال عملکرد بیشتر شود و وضعیت زندگی فرد مبتلا و خود افسردگی را بدتر کند.

افسردگی ارتباط نزدیکی با سلامت جسمی دارد و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد. بسیاری از عواملی که بر افسردگی تأثیر می‌گذارند (مانند عدم فعالیت بدنی یا مصرف مضر الکل) همچنین از عوامل خطر شناخته شده برای بیماری‌هایی مانند بیماری‌های قلبی عروقی، سرطان، دیابت و بیماری‌های تنفسی هستند. به نوبه خود، افراد مبتلا به این بیماری‌ها نیز ممکن است به دلیل مشکلات مرتبط با مدیریت بیماری خود، دچار افسردگی شوند.

نشان داده شده است که برنامه‌های پیشگیری، افسردگی را کاهش می‌دهند. رویکردهای مؤثر اجتماعی برای پیشگیری از افسردگی شامل برنامه‌های مبتنی بر مدرسه برای تقویت الگوی مقابله مثبت در کودکان و نوجوانان است. مداخلات برای والدین کودکانی که مشکلات رفتاری دارند، ممکن است علائم افسردگی والدین را کاهش داده و نتایج را برای فرزندانشان بهبود بخشد. برنامه‌های ورزشی برای افراد مسن نیز می‌تواند در پیشگیری از افسردگی مؤثر باشد.

تشخیص و درمان

درمان‌های موثری برای افسردگی وجود دارد. این درمان‌ها شامل روان‌درمانی و دارودرمانی می‌شود. اگر علائم افسردگی دارید، به پزشک مراجعه کنید.

درمان‌های روانشناختی اولین درمان‌های افسردگی هستند. این درمان‌ها را می‌توان در افسردگی متوسط ​​و شدید با داروهای ضد افسردگی ترکیب کرد. برای افسردگی خفیف نیازی به داروهای ضد افسردگی نیست.

درمان‌های روانشناختی می‌توانند روش‌های جدید تفکر، مقابله یا ارتباط با دیگران را آموزش دهند. این درمان‌ها ممکن است شامل گفتگو درمانی با متخصصان و درمانگران غیرمتخصص تحت نظارت باشد. گفتگو درمانی می‌تواند حضوری یا آنلاین انجام شود. درمان‌های روانشناختی را می‌توان از طریق کتابچه‌های راهنمای خودیاری، وب‌سایت‌ها و برنامه‌ها دریافت کرد. 

درمان‌های روانشناختی مؤثر برای افسردگی عبارتند از:   

  • فعال‌سازی رفتاری
  • درمان شناختی رفتاری
  • روان‌درمانی بین فردی
  • درمان حل مسئله.

داروهای ضد افسردگی شامل مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) مانند فلوکستین هستند.

ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی باید عوارض جانبی احتمالی مرتبط با داروهای ضد افسردگی، توانایی ارائه هر یک از مداخلات (از نظر تخصص و/یا در دسترس بودن درمان) و ترجیحات فردی را در نظر داشته باشند.

داروهای ضد افسردگی نباید برای درمان افسردگی در کودکان استفاده شوند و خط اول درمان در نوجوانان نیستند، و در این گروه سنی باید با احتیاط بیشتری مصرف شوند.

داروها و درمان‌های مختلفی برای اختلال دوقطبی استفاده می‌شوند.

خودمراقبتی

مراقبت از خود می‌تواند نقش مهمی در مدیریت علائم افسردگی و ارتقای سلامت عمومی داشته باشد.

چه کاری می‌توانید انجام دهید:

  • سعی کنید فعالیت‌هایی را که قبلاً از آنها لذت می‌بردید، ادامه دهید
  • با دوستان و خانواده در ارتباط باشید
  • مرتباً ورزش کنید، حتی اگر فقط یک پیاده‌روی کوتاه باشد
  • تا حد امکان به عادات غذایی و خواب منظم پایبند باشید
  • از مصرف الکل خودداری کنید یا مصرف آن را کاهش دهید و از داروهای غیرقانونی استفاده نکنید، که می‌توانند افسردگی را بدتر کنند.
  • با کسی که به او اعتماد دارید در مورد احساساتتان صحبت کنید 
  • از یک ارائه دهنده خدمات درمانی کمک بگیرید.

اگر افکار خودکشی دارید:

  • به یاد داشته باشید که تنها نیستید و افراد زیادی شرایط مشابه شما را تجربه کرده‌اند و کمک گرفته‌اند.
  • با کسی که به او اعتماد دارید در مورد احساساتتان صحبت کنید
  • با یک کارمند بهداشت، مانند پزشک یا مشاور، صحبت کنید
  • به یک گروه حمایتی بپیوندید.

اگر فکر می‌کنید در معرض خطر فوری آسیب رساندن به خودتان هستید، با هرگونه خدمات اورژانسی موجود یا خط بحران تماس بگیرید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰
  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

کابوس در بزرگسالان

وقتی وحشت‌زده از یک کابوس آزاردهنده از خواب می‌پرید، ممکن است فکر کنید تنها بزرگسالی هستید که کابوس می‌بیند. گذشته از همه اینها، مگر قرار نیست بزرگسالان از کابوس‌ها خلاص شوند ؟

اگرچه درست است که کابوس‌ها در بین کودکان رایج‌تر هستند، اما از هر دو بزرگسال، یک نفر گاهی کابوس می‌بیند. و بین ۲ تا ۸ درصد از جمعیت بزرگسال دچار کابوس می‌شوند.

آیا کابوس‌های شما باعث پریشانی قابل توجهی می‌شوند؟ آیا آنها مرتباً خواب شما را مختل می‌کنند؟ اگر چنین است، مهم است که مشخص کنید چه چیزی باعث کابوس‌های بزرگسالی شما می‌شود. سپس می‌توانید تغییراتی ایجاد کنید تا وقوع آنها را کاهش دهید.

اگر دنبال بهترین کلینیک روانشناسی در تهران هستید با گروه ویان تماس بگیرید

کابوس‌ها، رویاهای واضح و واقع‌گرایانه و آزاردهنده‌ای هستند که شما را از خواب عمیق بیدار می‌کنند . آنها اغلب قلب شما را از ترس به تپش می‌اندازند. کابوس‌ها اغلب در طول خواب با حرکت سریع چشم (REM) رخ می‌دهند ، زمانی که بیشتر رویاها در آن اتفاق می‌افتند. از آنجایی که دوره‌های خواب REM با پیشرفت شب به تدریج طولانی‌تر می‌شوند، ممکن است متوجه شوید که بیشتر کابوس‌ها را در ساعات اولیه صبح تجربه می‌کنید.

موضوعات کابوس‌ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است. با این حال، برخی کابوس‌های رایج وجود دارد که بسیاری از مردم آنها را تجربه می‌کنند. به عنوان مثال، بسیاری از بزرگسالان کابوس‌هایی در مورد ناتوانی در دویدن به اندازه کافی سریع برای فرار از خطر یا سقوط از ارتفاع زیاد می‌بینند. اگر یک رویداد آسیب‌زا مانند حمله یا تصادف را پشت سر گذاشته‌اید، ممکن است کابوس‌های مکرری در مورد تجربه خود داشته باشید.

اگرچه کابوس‌ها و وحشت‌های شبانه هر دو باعث می‌شوند افراد با ترس زیاد از خواب بیدار شوند، اما با هم متفاوت هستند. وحشت‌های شبانه معمولاً در چند ساعت اول پس از به خواب رفتن رخ می‌دهند. آنها به عنوان احساسات تجربه می‌شوند، نه رویا، بنابراین افراد به یاد نمی‌آورند که چرا هنگام بیدار شدن وحشت‌زده شده‌اند.

کابوس‌ها در بزرگسالان اغلب خودبه‌خودی هستند. اما می‌توانند ناشی از عوامل مختلف و اختلالات زمینه‌ای نیز باشند.

 

برخی افراد پس از خوردن یک میان وعده آخر شب، کابوس می‌بینند که می‌تواند متابولیسم را افزایش داده و به مغز سیگنال فعال‌تر بودن بدهد. تعدادی از داروها نیز در افزایش دفعات کابوس نقش دارند. داروهایی که بر مواد شیمیایی مغز تأثیر می‌گذارند ، مانند داروهای ضد افسردگی و مواد مخدر، اغلب با کابوس مرتبط هستند. داروهای غیر روانشناختی، از جمله برخی از داروهای فشار خون ، نیز می‌توانند باعث کابوس در بزرگسالان شوند.

ترک داروها و مواد، از جمله الکل و آرام‌بخش‌ها، ممکن است باعث کابوس شود. اگر پس از تغییر دارو متوجه تفاوتی در دفعات کابوس‌های خود شدید، با پزشک خود صحبت کنید.

کمبود خواب ممکن است در کابوس‌های بزرگسالان نقش داشته باشد، که خود اغلب باعث می‌شود افراد خواب اضافی خود را از دست بدهند. اگرچه این احتمال وجود دارد، اما تأیید نشده است که آیا این چرخه می‌تواند منجر به اختلال کابوس شود یا خیر.

تعدادی از محرک‌های روانی می‌توانند باعث کابوس در بزرگسالان شوند. به عنوان مثال، اضطراب و افسردگی می‌توانند باعث کابوس در بزرگسالان شوند. اختلال استرس پس از سانحه ( PTSD ) نیز معمولاً باعث می‌شود افراد کابوس‌های مزمن و مکرر را تجربه کنند.

 

کابوس‌ها در بزرگسالان می‌تواند ناشی از برخی اختلالات خواب باشد. این اختلالات شامل آپنه خواب و سندرم پاهای بی‌قرار است. اگر هیچ علت دیگری قابل تعیین نباشد، کابوس‌های مزمن ممکن است یک اختلال خواب مجزا باشند. افرادی که بستگانی با اختلال کابوس دارند، احتمال بیشتری دارد که خودشان نیز به این بیماری مبتلا باشند.

 

کابوس‌ها وقتی تأثیر قابل توجهی بر سلامت و تندرستی شما می‌گذارند، چیزی فراتر از خواب‌های بد می‌شوند. در میان افرادی که کابوس می‌بینند، افرادی که مضطرب یا افسرده هستند، بیشتر احتمال دارد که از این تجربه پریشان شوند و از عوارض روانی بیشتری رنج ببرند. اگرچه این رابطه هنوز درک نشده است، اما کابوس‌ها با خودکشی مرتبط بوده‌اند . از آنجا که کابوس‌ها ممکن است تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی شما داشته باشند، اگر مرتباً آنها را تجربه می‌کنید، مشورت با یک متخصص پزشکی مهم است.

کمبود خواب ، که می‌تواند ناشی از کابوس‌ها باشد، می‌تواند باعث ایجاد بسیاری از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های قلبی، افسردگی و چاقی شود.

اگر کابوس‌ها در بزرگسالان نشانه‌ای از آپنه خواب درمان نشده یا اختلال استرس پس از سانحه باشند، اختلالات زمینه‌ای نیز می‌توانند تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت جسمی و روانی داشته باشند.

خوشبختانه، شما و پزشکتان می‌توانید اقداماتی را برای کاهش دفعات کابوس دیدن و تأثیر آنها بر زندگی‌تان انجام دهید. اول، اگر کابوس‌های شما نتیجه‌ی مصرف یک داروی خاص است، ممکن است بتوانید دوز یا نسخه‌ی داروی خود را تغییر دهید تا این عارضه‌ی جانبی ناخواسته از بین برود.

برای افرادی که کابوس‌هایشان ناشی از بیماری‌هایی مانند آپنه خواب یا سندرم پای بی‌قرار است ، درمان اختلال زمینه‌ای ممکن است به کاهش علائم کمک کند.

اگر کابوس‌های شما مربوط به بیماری یا دارو نیست، ناامید نشوید. تغییرات رفتاری برای ۷۰٪ از بزرگسالانی که از کابوس رنج می‌برند، از جمله کابوس‌های ناشی از اضطراب ، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه، مؤثر بوده است.

درمان با تمرین تصویرسازی ذهنی، یک درمان شناختی رفتاری امیدوارکننده برای کابوس‌های مکرر و کابوس‌های ناشی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است. این تکنیک به افراد مبتلا به کابوس‌های مزمن کمک می‌کند تا با تمرین چگونگی وقوع آنها، کابوس‌های خود را تغییر دهند. در برخی موارد، ممکن است از داروها همراه با درمان برای درمان کابوس‌های مرتبط با PTSD استفاده شود، اگرچه اثربخشی آنها به اندازه درمان با تمرین تصویرسازی ذهنی به وضوح نشان داده نشده است.

تعدادی گام دیگر وجود دارد که می‌توانید خودتان بردارید و به کاهش دفعات کابوس دیدنتان کمک کنید. داشتن یک برنامه منظم برای بیدار شدن و خوابیدن مهم است. همچنین انجام ورزش منظم نیز مهم است که به کاهش اضطراب و استرس ناشی از کابوس کمک می‌کند. ممکن است متوجه شوید که یوگا و مدیتیشن نیز مفید هستند.

به یاد داشته باشید که بهداشت خواب خوبی را رعایت کنید، که به جلوگیری از کمبود خواب که می‌تواند باعث کابوس در بزرگسالان شود، کمک می‌کند. اتاق خواب خود را به مکانی آرامش‌بخش و ساکت تبدیل کنید که برای خواب و رابطه جنسی در نظر گرفته شده باشد، تا آن را با فعالیت‌های استرس‌زا مرتبط نکنید. همچنین، در مورد مصرف الکل، کافئین و نیکوتین احتیاط کنید، زیرا می‌توانند بیش از ۱۲ ساعت در سیستم بدن شما باقی بمانند و اغلب الگوهای خواب را مختل می‌کنند.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

 

زمان شروع مشاوره ازدواج همیشه به عهده زوجین است. هیچ وقت زود نیست در واقع، برخی از درمانگران در مشاوره قبل از ازدواج تخصص دارند، که می تواند به آماده سازی زوج ها برای تعهد ازدواج کمک کند. برخی از دلایل رایجی که زوج های متاهل تصمیم به مشاوره می گیرند عبارتند از:

  • مسائل ارتباطی:  ارتباط موثر پایه و اساس یک ازدواج مستحکم است، اما یافتن راه مناسب برای برقراری ارتباط می تواند دشوار باشد. اگر احساس می‌کنید صدای شما شنیده نمی‌شود یا شما و شریک زندگی‌تان بارها و بارها به بحث و جدل مشابه ادامه می‌دهید، مشاوره می‌تواند به هر دوی شما کمک کند تا راه‌های مفیدی برای صحبت در مورد آن مسائل پیدا کنید.
  • فقدان ارتباط:  با گذشت زمان، شرکا ممکن است احساس کنند که از یکدیگر دور شده اند. چه این اتفاق به آرامی در طول زمان رخ دهد یا به دلیل یک تغییر مهم زندگی، مانند بچه دار شدن، پر کردن این شکاف و یافتن دوباره یکدیگر دشوار به نظر می رسد. مشاوره می تواند به شما و شریک زندگی تان زمان و ابزاری برای ارتباط مجدد بدهد.
  • اختلافات مالی:  پول در مرکز اختلافات بسیاری از زوج های متاهل قرار دارد. مشاوره می تواند به شما کمک کند تا در مورد مسائل مالی به طور موثر ارتباط برقرار کنید و در صورت نیاز به مصالحه بپردازید.
  • نیازهای جنسی:  رابطه جنسی یک عنصر مهم در ازدواج بسیاری از افراد است. اگر یکی یا هر دوی شما احساس می کنید که نیازهای شما برآورده نمی شود، بقیه رابطه شما می تواند تاثیر منفی بگذارد. مشاوره می تواند به زوج ها کمک کند تا نیازهای جنسی خود را آشکارا مطرح کنند و راهی برای پیشرفت پیدا کنند.
  • خیانت:  اگر یک یا هر دو شریک خیانت کنند، یک رابطه ممکن است از هم بپاشد. چه شما و شریک زندگیتان بخواهید رابطه را بازسازی کنید یا راهی برای پایان دادن دوستانه پیدا کنید، مشاوره می تواند ابزار موثری باشد.

 

آیا رفتن به تنهایی به مشاوره ازدواج اشکالی ندارد؟

مشاوره ازدواج به نظر می رسد که برای دو نفر ساخته شده است، اما شما همچنان می توانید به تنهایی ادامه دهید. اگر نگران رابطه خود هستید اما شریک زندگیتان تمایلی به امتحان کردن مشاوره ندارد، هنوز هم می توانید در کار با یک درمانگر ارزش پیدا کنید. برخی از مزایای شرکت در مشاوره ازدواج به تنهایی عبارتند از:

  • زمان صحبت:  صحبت با یک مشاور ازدواج آموزش دیده در مورد رابطه شما می تواند بسیار قدرتمند باشد. شما می توانید نگرانی های خود را بدون نگرانی در مورد شروع بحث یا قضاوت بیان کنید.
  • ایجاد یک استراتژی:  شما و درمانگرتان با هم می توانید برنامه ای برای رفع نگرانی های موجود در رابطه خود ایجاد کنید. مشاور شما می تواند به شما کمک کند تا مهارت های ارتباطی موثری را ایجاد کنید و فکر کنید که چگونه می خواهید به چالش های رابطه با شریک زندگی خود رسیدگی کنید.برای ارتباط با مشاور ازدواج خوب در تهران به سایت گروه ویان مراجعه کنید

همچنین ممکن است که شریک زندگی شما پس از مشاهده برخی از تغییرات مثبتی که در نتیجه آن توانسته اید ایجاد کنید، تصمیم بگیرد که در مشاوره با شما همراه شود.

  • سامرند سلیمی