کلمه خودشیفتگی در فرهنگ سلفی-محور و سلبریتی ما بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، اغلب برای توصیف فردی که بیش از حد بیهوده یا پر از خود به نظر می رسد. اما از نظر روانشناختی، خودشیفتگی به معنای عشق به خود نیست – حداقل نه از نوع واقعی. این درست تر است که بگوییم افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) عاشق تصویری ایده آل و بزرگ از خود هستند. و آنها عاشق این تصویر متورم از خود هستند، دقیقاً به این دلیل که به آنها اجازه می دهد از احساسات عمیق ناامنی اجتناب کنند. اما حمایت از توهمات عظمت آنها کار زیادی می طلبد - و اینجاست که نگرش ها و رفتارهای ناکارآمد ظاهر می شوند.برای ارتباط با روانپزشک خوب در سعادت آباد با گروه روانشناسی ویان تماس بگیرید
اختلال شخصیت خودشیفته که به عنوان خودشیفتگی پاتولوژیک نیز شناخته می شود، شامل الگوی تفکر و رفتار خود محورانه، متکبرانه، عدم همدلی و توجه به سایر افراد و نیاز مفرط به تحسین است. برخی دیگر اغلب افراد مبتلا به NPD را به عنوان افرادی خودخواه، دستکاری، خودخواه، حامی و مطالبه گر توصیف می کنند. این طرز فکر و رفتار در هر زمینه ای از زندگی خودشیفته ظاهر می شود: از کار و دوستی گرفته تا روابط خانوادگی و عشقی.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی در برابر تغییر رفتار خود بسیار مقاوم هستند، حتی زمانی که برای آنها مشکل ایجاد کند. تمایل آنها این است که تقصیر را به گردن دیگران بیاندازند. علاوه بر این، آنها به شدت حساس هستند و حتی به کوچکترین انتقادات، اختلاف نظرها، یا کوچکترین انتقادها که به عنوان حملات شخصی تلقی می شوند، واکنش بدی نشان می دهند. برای افرادی که در زندگی افراد خودشیفته زندگی می کنند، اغلب ساده تر است که با خواسته های خود کنار بیایند تا از سردی و عصبانیت جلوگیری کنند. با این حال، با درک بیشتر در مورد اختلال شخصیت خودشیفته، می توانید افراد خودشیفته را در زندگی خود شناسایی کنید، از خود در برابر بازی های قدرت آنها محافظت کنید و مرزهای سالم تری ایجاد کنید.
علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفته
این شش علامت متداول خودشیفتگی می تواند به شما در شناسایی یک خودشیفته کمک کند:
- احساس بزرگی از خود بزرگ بینی دارد.
- در دنیایی خیالی زندگی می کند که از توهمات عظمت آنها پشتیبانی می کند.
- نیاز به تحسین و تحسین مداوم دارد.
- حس استحقاق
- بدون احساس گناه و شرم از دیگران استثمار می کند.
- اغلب دیگران را تحقیر، ارعاب، قلدر یا تحقیر می کند.
احساس بزرگ خود بزرگ بینی
بزرگ نمایی ویژگی بارز خودشیفتگی است. بزرگ نمایی بیش از تکبر یا غرور، حس برتری غیرواقعی است. خودشیفته ها معتقدند که منحصر به فرد یا "خاص" هستند و فقط توسط افراد خاص دیگر قابل درک هستند. علاوه بر این، آنها برای هر چیز متوسط یا معمولی خیلی خوب هستند. آنها فقط میخواهند با افراد، مکانها و چیزهای با موقعیت بالا ارتباط برقرار کنند.
خودشیفته ها همچنین بر این باورند که از همه بهتر هستند و انتظار دارند که به رسمیت شناخته شوند - حتی اگر کاری برای کسب آن انجام نداده باشند. آنها اغلب در مورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق می کنند یا دروغ می گویند. و هنگامی که آنها در مورد کار یا روابط صحبت می کنند، تنها چیزی که می شنوید این است که چقدر کمک می کنند، چقدر عالی هستند، و افراد در زندگی خود چقدر خوش شانس هستند که آنها را دارند. آنها ستاره بلامنازع هستند و بقیه در بهترین حالت کمی بازیکن هستند.
در دنیایی خیالی زندگی می کند که از توهمات عظمت آنها پشتیبانی می کند
از آنجایی که واقعیت از دیدگاه بزرگ آنها نسبت به خود پشتیبانی نمی کند، خودشیفته ها در دنیایی خیالی زندگی می کنند که توسط تحریف، خودفریبی و تفکر جادویی تقویت شده است. آنها فانتزی های خود ستایشگر موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، جذابیت و عشق ایده آل را می چرخانند که باعث می شود احساس کنند خاص و تحت کنترل هستند. این تخیلات آنها را از احساس پوچی و شرم درونی محافظت می کند، بنابراین حقایق و نظراتی که با آنها در تضاد هستند نادیده گرفته می شوند یا عقلانی می شوند. هر چیزی که تهدید به ترکیدن حباب فانتزی باشد، با حالت تدافعی شدید و حتی خشم مواجه میشود، بنابراین اطرافیان خودشیفته یاد میگیرند که با دقت در اطراف انکار واقعیت قدم بردارند.
نیاز به تحسین و تحسین مداوم دارد
حس برتری یک خودشیفته مانند بادکنکی است که به تدریج هوا را از دست می دهد، بدون اینکه جریان ثابتی از تشویق و شناسایی برای حفظ آن باد شود. تعریف و تمجید گاه و بیگاه کافی نیست. خودشیفته ها به غذای دائمی برای نفس خود نیاز دارند، بنابراین اطراف خود را با افرادی احاطه می کنند که مایلند به ولع وسواسی آنها برای تأیید پاسخ دهند. این روابط بسیار یک طرفه است. همه چیز مربوط به کاری است که تحسین کننده می تواند برای خودشیفته انجام دهد، نه برعکس. و اگر در توجه و تمجید ستایش کننده وقفه یا کاهش پیدا کند، خودشیفته آن را خیانت تلقی می کند.
حس استحقاق
از آنجایی که خودشیفتهها خود را خاص میدانند، انتظار رفتار مطلوب را دارند. آنها واقعاً معتقدند که هر چه می خواهند، باید به دست آورند. آنها همچنین از اطرافیان خود انتظار دارند که به طور خودکار به هر خواسته و هوس آنها عمل کنند. این تنها ارزش آنهاست. اگر همه نیازهای آنها را پیش بینی نکنید و برآورده نکنید، بی فایده هستید. و اگر اعصاب مخالفت با اراده آنها را دارید یا "خودخواهانه" در ازای آن چیزی بخواهید، خود را برای پرخاشگری، خشم یا شانه سرد آماده کنید.
بدون احساس گناه و شرم از دیگران استثمار می کند
خودشیفته ها هرگز توانایی همذات پنداری با احساسات دیگران را ایجاد نمی کنند – قرار دادن خود به جای دیگران. به عبارت دیگر، آنها فاقد همدلی هستند . از بسیاری جهات، آنها افراد زندگی خود را بهعنوان اشیایی در نظر میگیرند – آنجا که نیازهایشان را برآورده میکنند. در نتیجه، آنها دو بار به سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهداف خود فکر نمی کنند. گاهی اوقات این بهره کشی بین فردی بدخواهانه است، اما اغلب به سادگی فراموش می شود. خودشیفته ها به سادگی به این فکر نمی کنند که چگونه رفتارشان بر دیگران تأثیر می گذارد. و اگر به آن اشاره کنید، آنها هنوز واقعاً آن را دریافت نخواهند کرد. تنها چیزی که آنها درک می کنند نیازهای خودشان است.
اغلب دیگران را تحقیر، ارعاب، قلدر یا تحقیر می کند
خودشیفته ها هر زمان که با فردی روبرو می شوند که به نظر می رسد چیزی ندارد، احساس خطر می کنند - به خصوص کسانی که اعتماد به نفس دارند و محبوب هستند. آنها همچنین توسط افرادی تهدید می شوند که به آنها خم نمی شوند یا به هر طریقی آنها را به چالش می کشند. مکانیسم دفاعی آنها تحقیر است. تنها راه برای خنثی کردن تهدید و حمایت از نفس فرورفته خود این است که آن افراد را سرکوب کنند. آنها ممکن است این کار را به روشی حامی یا طردکننده انجام دهند، گویی برای اینکه نشان دهند طرف مقابل چقدر برای آنها کم اهمیت است. یا ممکن است با توهین، بدگویی، قلدری و تهدید برای وادار کردن طرف مقابل به صف، حمله کنند .
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته
برای دستیابی به تشخیص، ارائه دهندگان پزشکی تعیین می کنند که آیا الگوهای رفتاری فرد حداقل پنج معیار از 9 معیار ذکر شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) را برآورده می کند یا خیر:
- احساس بزرگ خود بزرگ بینی.
- تثبیت روی تخیلات موفقیت یا قدرت.
- نیاز مفرط به تحسین
- حس استحقاق
- اعتقاد به اینکه آنها "خاص" یا برتر هستند.
- استثمارگر در روابط
- حسود یا باور دیگران به آنها حسادت می کنند.
- عدم همدلی با دیگران.
- رفتار یا نگرش متکبرانه.
علائم اختلالات شخصیتی مختلف ممکن است با هم تداخل داشته باشند و تشخیص را پیچیده تر کنند. به عنوان مثال، اگرچه اختلال شخصیت اسکیزوئید و اختلال شخصیت خودشیفته بسیار متفاوت هستند، اما هر دو می توانند منجر به رفتار غیرعادی شوند که بر روابط تأثیر می گذارد. NPD همچنین می تواند با سایر شرایط سلامت روان اشتباه گرفته شود، مانند فاز شیدایی اختلال دوقطبی .
NPD در مقابل سایر اختلالات شخصیت
NPD ممکن است به خصوص شبیه سایر اختلالات شخصیت خوشه B به نظر برسد .
NPD در مقابل اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) . هر دو اختلال شامل همدلی کم با دیگران است. با این حال، افراد مبتلا به NPD تمایل بیشتری به خودخواهی و خودستایی دارند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است تکانشی تر و پرخاشگرتر باشند.
NPD در مقابل اختلال شخصیت مرزی (BPD) . یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با ترس از رها شدن و یک خودشیفته با نیاز به تحسین هدایت می شود، بنابراین هر دو می توانند به شدت نسبت به انتقاد یا طرد شدن حساس باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بیشتر از افراد خودشیفته رفتارهای تکانشی داشته باشند و رفتارهای خود تخریبی بیشتری داشته باشند.
NPD در مقابل اختلال شخصیت هیستریونیک (HPD) . خودشیفته ها و افراد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک تمایل به توجه مشترک دارند. به عنوان مثال، افراد خودشیفته ممکن است برای به دست آوردن تحسین، لاف بزنند، در حالی که یک فرد مبتلا به HPD ممکن است به طرز چشمگیری دست به بازی بزند یا از اعمال اغوا کننده برای احساس دیده شدن استفاده کند. افراد خودشیفته ممکن است همدلی کمتری داشته باشند و تمایل بیشتری به استثمار دیگران داشته باشند.
انواع مختلف خودشیفته
خودشیفتگی انواع مختلفی دارد. خودشیفتگی انطباقی زمانی است که فرد مبتلا به این اختلال به صفات مثبتی مانند خودکفایی و اعتماد به نفس تمایل پیدا می کند که در واقع می تواند سالم باشد. آنها ممکن است به شخصی کمک کنند که برای مثال در محل کار خود جاه طلبی های بالایی داشته باشد یا از روابط رضایت بخش بدون وابستگی بیش از حد به شریک زندگی لذت ببرد.
از سوی دیگر، خودشیفتگی ناسازگار با ویژگیهای سمی، مانند احساس استحقاق و تمایل به استثمار دیگران مشخص میشود. اشکال مختلف خودشیفتگی ناسازگار عبارتند از:
خودشیفتگی آشکار، بزرگ، یا نمایشگاه گرایانه. خودشیفتههای آشکار تمایل دارند برونگرا باشند، اما در عین حال غیرهمکار، خودخواه، و سلطه جو هستند. تصور اغراق آمیز آنها از خود و عزت نفس بالای آنها به آنها اجازه می دهد اعتماد به نفس و قاطعیت داشته باشند. با این حال، آنها همچنین احتمالاً هوش هیجانی خود را بیش از حد ارزیابی می کنند.
خودشیفتگی پنهان یا آسیب پذیر. تصور اینکه همه خودشیفته ها در موقعیت های اجتماعی غالب و غالب هستند، امری عادی است. با این حال، خودشیفتگان پنهان درونگرا هستند. آنها نسبت به انتقاد بسیار حساس هستند و از اعتماد به نفس پایین رنج می برند. آنها می توانند تدافعی و منفعل - تهاجمی باشند ، اما نسبت به خودشیفته های آشکار، کمتر توانایی های عاطفی خود را دست بالا ارزیابی می کنند.
خودشیفتگی جمعی خودشیفتههای جمعی تمایل دارند خود را نوعدوست ببینند و ادعا کنند که عمیقاً به عدالت اهمیت میدهند. آنها خود را به عنوان حامی و فداکار به دیگران نشان می دهند. با این حال، انگیزه رفتار آنها میل به قدرت اجتماعی و احساس برتری یا استحقاق است. به همین دلیل، اعمال آنها همیشه با اعتقادات آنها مطابقت ندارد.
خودشیفتگی آنتاگونیستی. برخلاف خودشیفتههای جمعی، خودشیفتههای متخاصم رویکردی کاملاً رقابتی برای تعاملات اجتماعی دارند. آنها اغلب تفکر حاصل جمع صفر را نشان می دهند و معتقدند که هر موقعیتی یک "بازنده" و "برنده" دارد. این نگاه به جهان آنها را به حالت تهاجمی و خصمانه سوق می دهد. آنها ممکن است سریع دیگران را تحقیر کنند و کند یا تمایلی به بخشش نداشته باشند.
خودشیفتگی بدخیم. خودشیفتگی بدخیم می تواند شکل مخرب تری از اختلال شخصیت باشد. علاوه بر علائم معمول خودشیفتگی، یک خودشیفته بدخیم ممکن است پرخاشگر، پارانوئید یا سادیست باشد و از درد دیگران خوشحال شود. آنها تمایل به نشان دادن رفتار ضد اجتماعی، نادیده گرفتن حقوق یا امنیت دیگران دارند.
- ۰۳/۱۲/۲۸