سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

سلامت روج و جسم

مطالب پزشکی و روانشناسی

۶ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

افسردگی نوجوانان یک مشکل جدی سلامت روان است که باعث احساس مداوم غم و اندوه و از دست دادن علاقه به فعالیت‌ها می‌شود. این بیماری بر نحوه تفکر، احساس و رفتار نوجوان شما تأثیر می‌گذارد و می‌تواند باعث مشکلات عاطفی، عملکردی و جسمی شود. اگرچه افسردگی می‌تواند در هر زمانی از زندگی رخ دهد، اما علائم آن ممکن است بین نوجوانان و بزرگسالان متفاوت باشد.

 

مسائلی مانند فشار همسالان، انتظارات تحصیلی و تغییر بدن می‌تواند فراز و نشیب‌های زیادی را برای نوجوانان به همراه داشته باشد. اما برای برخی از نوجوانان، این ناراحتی‌ها چیزی بیش از احساسات موقت هستند - آنها نشانه افسردگی هستند.

افسردگی نوجوانان یک ضعف یا چیزی نیست که بتوان با اراده بر آن غلبه کرد - می‌تواند عواقب جدی داشته باشد و نیاز به درمان طولانی مدت دارد. برای اکثر نوجوانان، علائم افسردگی با درمانی مانند دارو و مشاوره روانشناسی کاهش می‌یابد.

 

 
 

علائم

علائم و نشانه‌های افسردگی نوجوانان شامل تغییر در نگرش و رفتار قبلی نوجوان است که می‌تواند باعث پریشانی و مشکلات قابل توجهی در مدرسه یا خانه، فعالیت‌های اجتماعی یا سایر زمینه‌های زندگی شود.

علائم افسردگی می‌تواند از نظر شدت متفاوت باشد، اما تغییرات در احساسات و رفتار نوجوان شما ممکن است شامل نمونه‌های زیر باشد.

تغییرات عاطفی

مراقب تغییرات عاطفی باشید، مانند:

  • احساس غم و اندوه، که می‌تواند شامل گریه‌های بی‌دلیل باشد
  • ناامیدی یا احساس خشم، حتی بر سر مسائل کوچک
  • احساس ناامیدی یا پوچی
  • خلق و خوی تحریک پذیر یا آزرده
  • از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیت‌های معمول
  • از دست دادن علاقه یا اختلاف با خانواده و دوستان
  • عزت نفس پایین
  • احساس بی‌ارزشی یا گناه
  • تمرکز بیش از حد روی شکست‌های گذشته یا سرزنش یا انتقاد بیش از حد از خود
  • حساسیت شدید به طرد شدن یا شکست، و نیاز به اطمینان خاطر بیش از حد
  • مشکل در تفکر، تمرکز، تصمیم‌گیری و به خاطر سپردن چیزها
  • احساس مداوم اینکه زندگی و آینده تاریک و غم‌انگیز است
  • افکار مکرر مرگ، مردن یا خودکشی

تغییرات رفتاری

مراقب تغییرات رفتاری باشید، مانند:

  • خستگی و از دست دادن انرژی
  • بی‌خوابی یا خواب بیش از حد
  • تغییر در اشتها - کاهش اشتها و کاهش وزن، یا افزایش هوس‌های غذایی و افزایش وزن
  • استفاده از الکل یا مواد مخدر
  • آشفتگی یا بی‌قراری - برای مثال، قدم زدن سریع، فشردن دست‌ها یا ناتوانی در آرام نشستن
  • کند شدن تفکر، صحبت کردن یا حرکات بدن
  • شکایت‌های مکرر از دردهای بدنی و سردردهای بی‌دلیل، که ممکن است شامل مراجعه مکرر به پرستار مدرسه باشد
  • ایزوله سازی اجتماعی
  • عملکرد ضعیف در مدرسه یا غیبت‌های مکرر از مدرسه
  • توجه کمتر به بهداشت شخصی یا ظاهر
  • طغیان‌های خشم، رفتارهای مخرب یا پرخطر، یا سایر رفتارهای پرخاشگرانه
  • خودآزاری - به عنوان مثال، بریدن یا سوزاندن
  • برنامه‌ریزی برای خودکشی یا اقدام به خودکشی

چه چیزی عادی است و چه چیزی نیست

تشخیص تفاوت بین فراز و نشیب‌هایی که تنها بخشی از نوجوانی هستند و افسردگی نوجوانان می‌تواند دشوار باشد. با نوجوان خود صحبت کنید. سعی کنید تشخیص دهید که آیا او قادر به مدیریت احساسات چالش‌برانگیز است یا اینکه زندگی طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد.

چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم

اگر علائم و نشانه‌های افسردگی ادامه پیدا کرد، در زندگی نوجوان شما اختلال ایجاد کرد، یا باعث نگرانی شما در مورد خودکشی یا امنیت نوجوانتان شد، با یک پزشک یا متخصص سلامت روان که برای کار با نوجوانان آموزش دیده است صحبت کنید. پزشک خانواده یا متخصص اطفال نوجوان شما جای خوبی برای شروع است. یا مدرسه نوجوان شما ممکن است کسی را توصیه کند.

علائم افسردگی احتمالاً به خودی خود بهبود نمی‌یابند - و در صورت عدم درمان ممکن است بدتر شوند یا منجر به مشکلات دیگری شوند. نوجوانان افسرده ممکن است در معرض خطر خودکشی باشند، حتی اگر علائم و نشانه‌ها شدید به نظر نرسند.

اگر نوجوان هستید و فکر می‌کنید ممکن است افسرده باشید - یا دوستی دارید که ممکن است افسرده باشد - برای دریافت کمک منتظر نمانید. با یک ارائه دهنده خدمات درمانی مانند پزشک یا پرستار مدرسه صحبت کنید. نگرانی‌های خود را با والدین، یک دوست صمیمی، یک رهبر معنوی، یک معلم یا شخص دیگری که به او اعتماد دارید در میان بگذارید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

روان درمانی یکی از نیازهای اساسی مردم است. بسیاری از مشکلات افراد ریشه در اختلال‌های رفتاری آن‌ها دارد که می‌توان با مراجعه به یک روان درمان و دریافت درمان مناسب، آن مشکلات را برطرف کرد. در این مقاله قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که چه افرادی نیاز به مراجعه به روانپزشک دارند؟

 
 

چه افرادی باید به روانشناس مراجعه کنند؟

اگر دارای یکی از ویژگی‌های زیر هستید به شما توصیه می‌شود به یک روانشناس مراجعه کنید:

  • اگر خلق و خوی‌تان به صورت ناگهانی تغییر می‌کند.
  • اگر عملکردتان ضعیف شده است.
  • اگر توانایی کنترل خشم ندارید.
  • اگر مواد مخدر و الکل مصرف می‌کنید.
  • اگر اغلب اوقات احساس غم، نا امیدی و ناراحتی می‌کنید.
  • اگر به صورت مداوم تجربه‌های تلخ یا ضربات روحی خود را یادآوری می‌کنید.
  • اگر به خودکشی فکر می‌کنید.

تغییر ناگهانی خلق و خو

نوسانات شدید خلق و خو نشانه یک مشکل جدی است. اگر این تغییرات شدید است و در طول چند روز یا هفته مدام تکرار می‌شود، شما به روان درمانی نیاز دارید.

ضعیف عملکرد

شاید گاهی احساس کنید عملکردتان مثل گذشته نیست و به اندازه سن و وضعیت سلامت خود نمی‌توانید فعالیت کنید. در این صورت لازم است با یک روان درمان مشورت کنید تا علت آن مشخص شود.

عدم توانایی در کنترل خشم

خشم، نفرت و عصبانیت مداوم می‌تواند نشانه‌ای مهم از یک اختلال روانی باشد. خشم نه تنها توان عاطفی و جسمی را کاهش می‌دهد، بلکه اثر منفی بر شلامت، روابط و وضعیت شغلی شما دارد.

مصرف الکل و مواد مخدر

اگر الکل و مواد مخدر مصرف می‌کنید تا دردهای عاطفی تان را آرام کنید لازم است توسط یک متخصص سلامت روان مورد ارزیابی قرار گیرید. همچنین ممکن است بعضی از افراد به کارهایی مثل قمار و روابط جنسی نامشروع روی می‌آورند و با آن‌ها معتاد می‌شوند.

بخوانید  تقویت حافظه چیست و چطور باید آن را انجام دهیم؟

احساس غم، ناامیدی و ناراحتی

اگرچه احساس غم طبیعی است و همه افراد ممکن است در بخش‌هایی از زندگی خود آن را تجربه کنند، اما اگر به مدت طولانی یا به شکل دوره‌ای افسرده هستید، آن را جدی بگیرید. به‌ویژه اگر نشانه‌ای مثل تمرکز ضعیف، بدخوابی، توان کم بدنی و احساس بی‌ارزشی هم داشته‌باشید.

یادآوری مداوم تجربه تلخ یا ضربات روحی

یادآوری گذشته می‌تواند زندگی هر کسی را زیر و رو کند. خاطره‌های تلخ و تصویرهایی که ناخواسته به ذهن می‌رسند اغلب باعث می‌شوند فرد در حس و حال بد ماندگار شود.

فکر کردن به خودکشی

افسردگی و دیگر اختلالات خلق و خو باعث ایجاد فکر خودکشی در سر فرد می‌شود. اگر به خودکشی فکر می‌کنید بدون شک و تردید، فورا به یک روانشناس مراجعه کنید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

من اغلب از خودم می‌پرسم که پسرم در مورد آنچه که من در مورد خودش به او می‌گویم چه فکری می‌کند. به عبارت دیگر، او از طریق آنچه دیگران به او منتقل می‌کنند، درک می‌کند که کیست و چه توانایی‌هایی دارد. در دوره‌ای که در دانشگاه فلوریدای جنوبی تدریس می‌کنم، بخش بزرگی از ترم را صرف آموزش به دانشجویان دانشگاه در مورد چگونگی ایجاد خودپنداره‌شان می‌کنم. تأثیر شماره یک این است که دیگران دیدگاه خود را در مورد اینکه چه کسی هستند با آنها به اشتراک می‌گذارند - اساساً آینه‌ای را برای کسی نگه می‌دارند تا از شخصیت، اعمال، موفقیت‌ها و افکار خود آگاه شوند.بنابراین، با این طرز فکر، می‌خواهم در صحبت با پسرم در مورد اینکه به نظر من او کیست، هدفمند باشم و اجازه دهم که او به موقع این موضوع را پردازش کند. من مقاله‌ای در مورد عزت نفس نوشته‌ام و به سوال یکی از والدین در مورد پرورش عزت نفس پاسخ داده‌ام، اما می‌خواهم در این مقاله پنج روش عملی و آسان برای انجام این کار ارائه دهم.

۱. علایق را تشویق کنید

گاهی اوقات آسان است که بخواهید فعالیت‌های خاصی برای فرزندانتان مهم شوند، اگر برای شما مهم هستند. (من عاشق بیسبال هستم و می‌خواهم فرزندم در یک تیم بازی کند.) همچنین ممکن است انتظار ناگفته‌ای وجود داشته باشد که شما نمی‌خواهید علایق خاصی بخشی از زندگی فرزندتان شود. (من نمی‌خواهم فرزندم تشویق‌کننده شود.) برای اینکه به فرزندتان اجازه دهید شور و اشتیاق و انگیزه برای چیزی را در خود پرورش دهد، باید تا حد امکان قوانین کمی برای آنچه قابل قبول است، هدف باشد. این شامل قوانین نقش جنسیتی می‌شود - دختران نمی‌توانند فوتبال بازی کنند و پسران نمی‌توانند رقصنده باشند. هر چه کودک چیزی را بیشتر بپذیرد، بیشتر یاد می‌گیرد که چه کسی می‌تواند باشد و چه چیزی را می‌خواهد به دست آورد. هر چه بیشتر خودش را درک کند، بیشتر در مورد توانایی‌هایش می‌آموزد.

۲. احترام نشان دهید

اگر فرزندتان بشنود که شما دیگران را به خاطر رفتارها، اعمال یا نگرش‌هایشان مورد انتقاد یا قضاوت قرار می‌دهید، این باعث می‌شود که او از نشان دادن آسیب‌پذیری و صداقت در مقابل شما، به دلیل ترس از شما، محتاط‌تر شود. کودک باید احترام و درک را به عنوان روشی برای مشاهده دنیای اطراف خود الگوبرداری کند - سپس یاد می‌گیرد که بر اساس بی‌طرفی، برداشت‌های خود را شکل دهد. همین امر در مورد زمانی که با چیزی دست و پنجه نرم می‌کند نیز صدق می‌کند. این یک مشکل نیست، بلکه چیزی است که باید بر اساس نگاه بی‌طرفانه به موقعیت، آن را درک کند. هنگامی که بر آن غلبه می‌کنند، اعتماد به نفس آنها افزایش می‌یابد.

۳. مهارت‌ها را آموزش دهید

از یک طرف، اجازه دادن به کودک برای اینکه خودش چیزی را کشف کند، یک تقویت‌کننده‌ی اصلی اعتماد به نفس است. با این حال، هر چه کودک بیشتر در معرض یادگیری مهارت‌های جدید قرار گیرد، بیشتر احساس توانایی و اعتماد به نفس می‌کند که هر چیزی را که در آینده پیش می‌آید، می‌تواند به طور مؤثر مدیریت کند. من با پدری بزرگ شدم که می‌توانست هر چیزی را تعمیر کند ("رندی ماهر")، و او به من اجازه می‌داد هر زمان که روی چیزی کار می‌کرد، او را تماشا کنم و کمکش کنم. من همیشه به این افتخار می‌کردم (و هنوز هم می‌کنم!) که می‌دانم چگونه قرنیزها را درزگیری کنم، وسایل روشنایی را سیم‌کشی کنم، با قلم‌مو برش دهم، دیوار گچی را وصله کنم و غیره. وقتی می‌دانید که به شما آموزش داده شده است که کاری را به خوبی انجام دهید، یک حس ذاتی از موفقیت وجود دارد.

۴. مشارکت کنید

هیچ چیز به اندازه این برای اعتماد به نفس و عزت نفس کودک قدرتمند نیست که بداند والدینش همیشه در هر چیزی که برای او مهم است، مشارکت دارند و به آن اهمیت می‌دهند. چه این به معنای نشستن در کنار زمین بازی باشد، چه تشویق کردن کودک هنگام تکمیل یک پازل، یا تماشای کودکی که برای اولین بار دوچرخه‌سواری می‌کند، زمان و توجه شما بسیار ارزشمند است. این کار نه تنها پیوند شما را افزایش می‌دهد، بلکه به فرزندتان می‌آموزد که می‌تواند به خودش ایمان داشته باشد زیرا کسی را دارد که از قبل این کار را انجام می‌دهد.

۵. عزت نفس خود را نشان دهید

قوی‌ترین تأثیر رابطه در زندگی یک کودک، از والدین او ناشی می‌شود. به نظر می‌رسد همسالان تأثیر بیشتری دارند، اما مطالعات نشان می‌دهد که والدین بیشترین و طولانی‌ترین تأثیر را دارند. بنابراین، اگر از خودتان انتقاد کنید یا در مقابل فرزندانتان به توانایی‌های خود بی‌اعتقادی نشان دهید، احتمالاً آنها نیز نظر مشابهی در مورد خودشان خواهند داشت. هرچه بیشتر نشان دهید که می‌توانید نقاط ضعف خود را بپذیرید و نقاط قوت خود را جشن بگیرید، عزت نفس فرزندانتان را بیشتر تشویق می‌کنید تا همین کار را انجام دهند.

عزت نفس و اعتماد به نفس، ویژگی‌ها و صفات اکتسابی هستند و کودکان برای پرورش آنها به فرصت‌هایی نیاز دارند. با تشویق، صرف زمان و توجه، آنها می‌توانند یاد بگیرند که توانایی‌های خود را بپذیرند و نقاط ضعف خود را به چالش بکشند. صرف نظر از اینکه در حال حاضر چقدر دارند، همیشه با تجربیات مناسب، چیزهای بیشتری برای کسب کردن وجود دارد. باشد که با تشویق اعتماد به نفس در فرزندانتان، اعتماد به نفس شما در فرزندپروری‌تان نیز افزایش یابد!

 

 

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰


 

هر کودکی با روش خاص خود برای برخورد با جهان متولد می‌شود که ما آن را «خلق و خو» می‌نامیم. رویکرد کودک به موقعیت‌های جدید و افراد ناآشنا یکی از ویژگی‌های خلق و خوی بسیار مهم است.

واقعیت این است که برخی از کودکان به طور طبیعی در موقعیت‌های جدید راحت‌تر هستند و فوراً وارد می‌شوند، در حالی که برخی دیگر محتاط‌تر هستند و برای احساس امنیت در موقعیت‌های ناآشنا به زمان و حمایت بزرگسالان دلسوز نیاز دارند. در عین حال، این کودکان خجالتی اغلب ناظران بسیار دقیقی هستند که از آنچه می‌بینند چیزهای زیادی یاد می‌گیرند و ممکن است قبل از اقدام، تمایل بیشتری به فکر کردن در مورد موقعیت‌ها داشته باشند - یک مهارت مهم.

 

اگر کودکی شما خجالتی است برای درمان خجالتی بودن کودک با گروه ویان تماس بگیرید.

خلق و خو چیزی نیست که فرزندتان انتخاب کند، و چیزی هم نیست که شما آن را ایجاد کرده باشید. خلق و خوی «درست» یا «غلط» یا «بهتر» یا «بدتر» وجود ندارد. اما خلق و خو عامل بسیار مهمی در رشد فرزند شماست زیرا نحوه تجربه و واکنش او به جهان را شکل می‌دهد. به عنوان مثال، کودکی که محتاط است و کودکی که فوراً وارد ماجرا می‌شود، احتمالاً تجربیات بسیار متفاوتی در مراسم سالانه خانوادگی شما خواهند داشت و به انواع مختلفی از حمایت از شما نیاز خواهند داشت.

همچنین، به خاطر داشته باشید که انتظارات فرهنگی در اجتماعی بودن کودک نقش دارند، زیرا تفاوت‌های فرهنگی در مورد چگونگی ارزش‌گذاری «کمرویی» وجود دارد. به عنوان مثال، در برخی فرهنگ‌ها، کمرویی به عنوان یک ویژگی مثبت دیده می‌شود و مورد تشویق و انتظار است. در برخی دیگر، قاطع‌تر بودن ارزش بیشتری دارد.

کنار آمدن با افراد و تجربیات جدید

به نظر می‌رسد بعضی از کودکان از رحم مادر با تکان دادن دست به نشانه سلام کردن بیرون می‌آیند. برخی دیگر در مواجهه با افرادی که نمی‌شناسند، مرددتر هستند و این موضوع حتی از دوران نوزادی شروع می‌شود. این کودکان با بزرگ شدن، اغلب ترجیح می‌دهند به جای یک گروه بزرگ، فقط با یک یا دو دوست صمیمی بازی کنند. کودکانی که دیر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، اغلب به زمان و حمایت مراقبان مورد اعتماد نیاز دارند تا در تعامل با مکان‌های جدید یا افراد جدید احساس راحتی کنند.

به یاد داشته باشید که رفتار کودک می‌تواند در موقعیت‌های مختلف متفاوت باشد. ممکن است متوجه شوید که کودک نوپای شما در جشن تولد دوستش بسیار ساکت است، اما در کنار پدربزرگ و مادربزرگش که آنها را به خوبی می‌شناسد و دوست دارد، پرحرف است. کودکانی که دیر با شما صمیمی می‌شوند، اغلب از بازی کردن با خودشان یا فقط وقت گذراندن با شما بسیار خوشحال می‌شوند. اگرچه ممکن است به تعاملات اجتماعی کمتر یا متفاوتی نیاز داشته باشند، اما این کودکان به اندازه همسالان اجتماعی‌تر خود خوشحال هستند.

کنار آمدن با تغییر

کودکان خردسال به دلیل انعطاف‌پذیر نبودن در مورد روال‌هایشان شناخته می‌شوند و عموماً از تغییر هیجان‌زده نمی‌شوند. با این حال، به نظر می‌رسد برخی از کودکان با گذارها راحت‌تر کنار می‌آیند، انعطاف‌پذیرتر هستند و می‌توانند راحت‌تر از دیگران از یک فعالیت به فعالیت دیگر بروند. کودکانی که دیر با محیط جدید وفق پیدا می‌کنند، اغلب ترجیح می‌دهند اوضاع به همین منوال باقی بماند و در برابر امتحان کردن چیزهای جدید، مانند پرستار بچه جدید یا حتی صندلی ماشین جدید، مقاومت بیشتری نشان می‌دهند. شنیدن «نه، نه، نه!»های زیاد در این موقعیت‌ها غیرمعمول نیست. بچه‌های محتاط اغلب قبل از آماده شدن برای گذار، به زمان و حمایت نیاز دارند. روال‌ها به ویژه مهم و آرامش‌بخش هستند. آنها به کودکان کمک می‌کنند تا احساس کنند که بر دنیای خود کنترل دارند.

آموزش رضایت به کودکان نوپا.
 

از تولد تا سه سالگی چه انتظاری باید داشت

تولد تا ۱۸ ماهگی

تقریباً از حدود ۸ تا ۹ ماهگی، همه نوزادان با اضطراب جدایی و غریبه‌ها کنار می‌آیند. اینها مراحل مهم رشدی هستند که اکثر نوزادان از سر می‌گذرانند و با خجالتی بودن یکسان نیستند. با این حال، باید در نظر داشت که نوزادانی که ذاتاً دیرتر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، اغلب در جدایی‌ها مشکل دارند و آرام کردن آنها ممکن است دشوارتر باشد.

  • جدایی در این مرحله مسئله بزرگی است زیرا نوزادان در حال حاضر:
  • درک کنند که آنها «شخصیت مستقل» خودشان را دارند، جدا از والدینشان.
  • تفاوت بین افراد آشنا و افراد ناآشنا را تشخیص دهید.

درک کنید که افراد و اشیا حتی وقتی از دید آنها خارج می‌شوند، هنوز وجود دارند (پایداری شیء). می‌بینید که کودک شما این مفهوم را وقتی دنبال اسباب‌بازی‌ای می‌گردد که در جعبه اسباب‌بازی پنهان شده است، یا دنبال توپی که زیر مبل غلتیده است، می‌فهمد. توانایی نوزادان در درک این ایده دلیل این است که در این زمان، اغلب هنگام خواب شروع به اعتراض می‌کنند و وقتی آنها را می‌خوابانند، گریه می‌کنند. آنها اکنون می‌دانند که شما هنوز جایی بیرون هستید، بعد از اینکه به آنها شب بخیر می‌گویید، و طبیعتاً می‌خواهند شما را برگردانند!

در این دوره، نوزادانی که قبلاً به راحتی از والدین خود جدا می‌شدند، ممکن است در هنگام جدایی (مانند تحویل دادن کودک به مهدکودک یا زمان خواب) بیشتر از قبل گریه و اعتراض کنند.

شما می‌توانید با خداحافظی مداوم به کودک خود اطمینان خاطر دهید. او را محکم در آغوش بگیرید و به او بگویید که در دستان بسیار خوبی است. با لبخند، به او بگویید که حالش خوب خواهد بود و بعداً او را خواهید دید. همچنین، مطمئن شوید که کودک شما (بالای یک سال) یک عروسک/پتوی «دوست‌داشتنی» یا مخصوص برای نوازش در غیاب شما دارد. اگرچه وسوسه‌انگیز است، اما وقتی مجبورید کودک کوچک خود را به شخص دیگری بسپارید، از بیرون رفتن یواشکی خودداری کنید. بیرون رفتن یواشکی این پیام را می‌رساند که فکر می‌کنید با ترک او کار اشتباهی انجام می‌دهید. این می‌تواند هرگونه ترسی را که او از جدایی و مراقبت دیگران دارد، افزایش دهد.

حتی در این سن کم، نوزادان در موقعیت‌های اجتماعی رویکرد متفاوتی دارند. برخی مشتاق تعامل با هر کسی هستند که ملاقات می‌کنند. آنها در صف خرید با فرد پشت سر شما نجوا می‌کنند و غان و غون می‌کنند و به سمت مادر دیگری که در کتابخانه برای فرزندان خود کتاب می‌خواند، می‌خزند یا می‌دوند. برخی دیگر از نوزادان در اطراف افراد جدید محتاط‌تر هستند. به نظر نمی‌رسد که دوست داشته باشند توسط افرادی که خوب نمی‌شناسند در آغوش گرفته شوند یا در آغوش گرفته شوند. آنها هنگام ملاقات با فرد جدید به شما می‌چسبند یا پشت پای شما پنهان می‌شوند. آنها به کندی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و برای سازگاری و احساس راحتی با افراد جدید به زمان نیاز دارند.

مهم است که به خاطر داشته باشید هدف تغییر خلق و خوی کودک شما نیست. بسیار مهم است که آنها احساس کنند به خاطر خودشان پذیرفته شده و مورد احترام هستند. وقتی به مراقبان کودک کمک می‌کنید تا بفهمند او کیست و چه نیازهایی دارد، از او حمایت می‌کنید. با مراقبان در مورد خلق و خوی کودک، اینکه چگونه دوست دارد آرام شود، چه چیزی او را آرام می‌کند و چگونه ترجیح می‌دهد در آغوش گرفته شود، صحبت کنید. این اطلاعات مهم است زیرا به مراقبان کودک شما کمک می‌کند تا مراقبتی را که نیاز دارد و شایسته آن است، ارائه دهند و باعث می‌شود کودک خجالتی در کنار مراقبان خود احساس امنیت و اعتماد کند.

۱۸ تا ۳۶ ماه

ممکن است کودک نوپای دیرجوش خود را در موارد زیر ببینید:

  • هنگام ملاقات با افراد جدید یا در فعالیت‌هایی مانند ساعت قصه‌گویی در کتابخانه، نزدیک شما باشد.
  • قبل از اینکه در یک محیط جدید، مانند خانه یک دوست یا زمین بازی جدید، مستقر شود و شروع به بازی کند، به کمی زمان نیاز دارد تا در آن احساس راحتی کند.
  • به ندرت با افرادی که نمی‌شناسد صحبت می‌کند.
  • ترجیح می‌دهد با شما بازی کند، یا وقتی او با دیگران بازی می‌کند، شما نزدیک او باشید.
  • در انتقال به یک مراقب جدید، مانند یک پرستار بچه جدید، مشکل داشته باشید.
  • در محیط‌های شلوغ و اجتماعی مانند مرکز خرید، زمین بازی یا مهمانی‌های تولد، احساس دستپاچگی و آشفتگی کند (گریه کند، اعتراض کند، بخواهد آنجا را ترک کند و غیره).

در فعالیت‌هایی مانند موسیقی والدین-کودک یا کلاس‌های ژیمناستیک، ترسو به نظر می‌رسد.

بین سنین ۲ تا ۳ سالگی، وقتی فرزندتان شروع به بازی تعاملی‌تر با سایر کودکان می‌کند، ممکن است متوجه شوید که ترجیح می‌دهد به جای یک گروه بزرگ، فقط با یک یا دو دوست خوب دیگر بازی کند. این بسیار رایج است. به یاد داشته باشید، هیچ راه درستی برای اجتماعی بودن وجود ندارد. آنچه کودک را خوشحال می‌کند، بسته به نوع کودک می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. تعداد دوستانی که یک کودک دارد لزوماً عامل مهمی نیست. کیفیت دوستی مهم است.

کودکان نوپایی که دیر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند، ممکن است از فعالیت‌های ساختاریافته برای کمک به انتقال به بازی با دیگران نیز بهره‌مند شوند. به عنوان مثال، در ابتدای زمان بازی یا مهمانی، می‌توانید پیشنهاد دهید که موسیقی بنوازند (یک قاشق چوبی و قابلمه عالی است) یا در فضای باز در یک جعبه شن بازی کنند. این نوع بازی به کودک خجالتی زمانی می‌دهد تا قبل از شروع فعالیت‌های تعاملی‌تر، در بازی‌های کناری شرکت کند. همچنین در صورت امکان، برنامه‌ریزی زمان بازی و مهمانی در خانه می‌تواند مفید باشد تا کودک خجالتی در جایی باشد که احساس امنیت، آرامش و اعتماد به نفس داشته باشد.

به یاد داشته باشید—خلق و خو سرنوشت نیست. می‌توانید به طبیعت دیرجوش فرزندتان احترام بگذارید و در عین حال به او کمک کنید مهارت‌های لازم برای سازگاری موفقیت‌آمیز با موقعیت‌ها و افراد جدید را بیاموزد. به عنوان مثال، وقتی به یک زمین بازی جدید می‌رسید که کودکان زیادی در آن بازی می‌کنند، از فرزندتان پیروی کنید و مدتی فقط به تماشای بازی بپردازید. سپس، وقتی می‌بینید کودکی احساس آرامش بیشتری می‌کند و به اتفاقات اطرافش علاقه‌مند است، پیشنهاد دهید که او را با تاب هل دهید یا با او از سرسره پایین بروید. از او بخواهید که یک وسیله را برای کاوش بعدی انتخاب کند. گام به گام، با گذشت زمان، به فرزندتان کمک می‌کنید تا با این مکان جدید سازگار شود و از آن لذت ببرد.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

یک درمانگر جنسی یک فرد عادی نیست؛ او یک فرد حرفه‌ای است که به خوبی از کارهایی که برای کسانی که از او کمک می‌گیرند انجام می‌دهد، آگاه است. هنوز افراد زیادی هستند که پذیرش این واقعیت که با انواع مشکلات جنسی دست و پنجه نرم می‌کنند را دشوار می‌دانند. در واقع، اکثر آنها فکر می‌کنند که اگر مشکلاتی را که در زندگی مشترک خود دارند، مطرح کنند، دنیا در مورد آنها بد فکر خواهد کرد. از آنجایی که آنها این را نوعی ننگ می‌دانند، در طول زندگی خود با مشکلات جنسی شدیدی روبرو می‌شوند.

اما چگونه می‌دانید که آیا زمان آن رسیده است که با یک درمانگر جنسی مشورت کنید؟ چگونه می‌دانید که آیا فوراً به یک متخصص جنسی نیاز دارید تا مطمئن شوید که «زندگی مشترک» شما زیبا شده است یا بهتر از آنچه واقعاً هست؟ در اینجا لیستی از شش نشانه اصلی که ثابت می‌کند به کمک حرفه‌ای نیاز دارید، آورده شده است:

۱) شما قادر به ارضای شریک زندگی خود در رختخواب نیستید: آیا تمام تلاش خود را کرده‌اید که همه چیز را به شریک زندگی خود بدهید، اما او راضی به نظر نمی‌رسد؟ اگر بله، مطمئناً زمان آن رسیده است که از کسی کمک حرفه‌ای بگیرید.

۲) از عملکرد خود در رختخواب راضی نیستید: مواقعی وجود دارد که شریک زندگی‌تان به شما نمی‌گوید که راضی نیست؛ با این حال، خودتان این احساس را دارید. اگر این اتفاق برای شما افتاده است، فقط یک متخصص امور جنسی می‌تواند به شما کمک کند تا با استرس یا انزال زودرس یا اختلال نعوظ کنار بیایید .

 


۳) شما نه به «گرفتن» و نه به «دادن» در رختخواب علاقه‌ای ندارید: عشق‌بازی با شریک زندگی‌تان وحشی‌ترین و زیباترین احساسی است که تا به حال تجربه کرده‌اید؛ با این حال، افراد کمی هستند که به نظر می‌رسد علاقه‌ای به ایجاد یک پیوند فیزیکی ندارند. این نشانه‌ای است که آنها به کمک نیاز دارند.

۴) رابطه جنسی، با وجود تلاش‌های شریک زندگی‌تان، شما را هیجان‌زده نمی‌کند: اگر شریک زندگی‌تان همه کار برای برانگیختن احساسات شما انجام داده است، اما شما به رابطه جنسی جذب نمی‌شوید، مطمئناً به یک درمانگر نیاز دارید که بداند چگونه احساسات هیجان را در شما برانگیزد.

۵) زندگی جنسی برای شما دردسر زیادی ایجاد می‌کند: اکثر زوج‌ها پس از نارضایتی مداوم در رختخواب، به طلاق ختم می‌شوند. با این حال، هیچ زوجی نباید به این دلیل رابطه خود را پایان دهد زیرا این یک اختلال است که می‌تواند با کمک یک درمانگر خوب درمان شود.

۶) رابطه جنسی برای شما کاملاً دردناک است: اگر از عشق‌بازی متنفرید زیرا برای شما دردناک است، باید به همین دلیل تحت درمان قرار بگیرید.

  • سامرند سلیمی
  • ۰
  • ۰

تصور کنید: شما در اتاقی پر از آدم هستید و به نظر می‌رسد همه به جز شما در حال معاشرت و خوش‌گذرانی هستند. شما در گوشه‌ای ایستاده‌اید، احساس معذب بودن می‌کنید و مطمئن نیستید که چگونه به جمع بپیوندید. در این رویداد اجتماعی فرصت‌های زیادی برای ملاقات با افراد جدید، دوست‌یابی یا شروع یک مکالمه وجود دارد، اما نمی‌توانید خودتان را برای صحبت با کسی آماده کنید.

آشنا به نظر می‌رسد؟

وقتی مردم به یک فرد خجالتی می‌گویند که چگونه خجالتی نباشد، می‌تواند ناامیدکننده باشد. آنها فکر می‌کنند برای غلبه بر کمرویی یا اضطراب اجتماعی، فقط باید با مردم صحبت کنید یا از منطقه امن خود خارج شوید. اما چگونه؟ برای بسیاری از درونگراها، صحبت کردن با غریبه‌ها یا انجام مکالمات می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد، به خصوص وقتی ترس از طرد شدن یا قضاوت وجود داشته باشد. اختلال اضطراب اجتماعی می‌تواند این موقعیت‌ها را حتی چالش‌برانگیزتر کند و این اشکالی ندارد - همه در محیط‌های اجتماعی احساس اعتماد به نفس نمی‌کنند.

خوشبختانه، راه‌هایی برای درک بهتر اینکه چرا موقعیت‌های خاص باعث خجالت یا اضطراب شما می‌شوند - و چگونگی غلبه بر آنها - وجود دارد. با گذشت زمان و تلاش، حتی درونگراها نیز می‌توانند یاد بگیرند که احساس راحتی بیشتری داشته باشند و اعتماد به نفس لازم برای صحبت کردن را در خود ایجاد کنند.

خجالتی بودن دقیقاً چیست؟

کمرویی ، احساس ناراحتی یا عصبی بودن در موقعیت‌های اجتماعی ، به ویژه در اطراف افراد ناآشنا یا محیط‌های جدید است. این اغلب شامل خودآگاهی و ترس از قضاوت یا طرد شدن است و شروع یا ادامه مکالمه را برای افراد خجالتی دشوار می‌کند .

ویژگی‌های کلیدی خجالتی بودن:

  • خودآگاهی : احساس آگاهی بیش از حد از خود، به خصوص در مورد ظاهر، اعمال یا کلمات. افراد خجالتی اغلب رفتار خود را از نزدیک زیر نظر دارند که می‌تواند منجر به افزایش اضطراب شود.
  • اضطراب اجتماعی : تجربه ترس یا عصبی بودن در محیط‌های اجتماعی، مانند ملاقات با افراد جدید، صحبت کردن در مقابل یک گروه یا شرکت در مکالمات. این ترس همچنین ممکن است در موارد شدیدتر با علائم اختلال اضطراب اجتماعی همپوشانی داشته باشد.
  • اجتناب : ترجیح می‌دهد از موقعیت‌های اجتماعی اجتناب کند یا تعاملات را به حداقل برساند تا ناراحتی‌اش را کاهش دهد. افراد خجالتی ممکن است در دوست‌یابی، حفظ تماس چشمی یا احساس اعتماد به نفس کافی برای صحبت در محیط‌های گروهی مشکل داشته باشند.
  • فیزیکی rواکنش‌ها : علائمی مانند سرخ شدن، تعریق، لرزش یا افزایش ضربان قلب هنگام مواجهه با تعامل اجتماعی. این واکنش‌های فیزیکی اغلب باعث می‌شوند که معاشرت برای افراد خجالتی ناخوشایند یا ناراحت‌کننده باشد.

کمرویی می‌تواند از خفیف تا شدید متغیر باشد. برای برخی از درونگراها، ممکن است یک واکنش طبیعی به موقعیت‌های ناآشنا باشد. با این حال، هنگامی که به طور قابل توجهی در زندگی روزمره یا روابط اختلال ایجاد می‌کند، ممکن است با اختلال اضطراب اجتماعی همپوشانی داشته باشد و نیاز به حمایت حرفه‌ای یا راهکارهایی برای ایجاد اعتماد به نفس و مدیریت احساسات اضطراب‌آور دارد.

 

کمرویی دلایل متعددی دارد. آنچه ممکن است برای برخی افراد کمرویی ایجاد کند، ممکن است برای برخی دیگر اینطور نباشد. 

در اینجا سه ​​عامل بالقوه وجود دارد که می‌توانند باعث کمرویی شوند:

۱. ژن‌های ارثی

اگر اعضای خانواده خجالتی دارید، می‌تواند ناشی از عوامل ژنتیکی یا محیطی - یا هر دو - باشد. اما این ویژگی‌های شخصیتی ثابت نیستند. خجالتی بودن در کودکی به این معنی نیست که در بزرگسالی نیز خجالتی خواهید بود.

۲. تأثیرات محیطی

محیطی که در آن بزرگ شده‌اید تأثیر زیادی بر شما دارد. این محیط می‌تواند سال‌های زیادی شما را تحت تأثیر قرار دهد.

داشتن والدین سخت‌گیر که در کودکی هر کاری را که می‌توانستید - و نمی‌توانستید - انجام دهید، برای شما مشخص می‌کردند، می‌تواند خارج شدن از منطقه امنتان را در بزرگسالی دشوار کند. یا اگر در یک محیط ناامن بزرگ شده باشید، ممکن است از قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی بترسید.

۳. تجربیات آسیب‌زا

تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی می‌توانند تا بزرگسالی با شما بمانند. برای مثال، مورد آزار و اذیت قرار گرفتن در کودکی می‌تواند باعث ایجاد کمرویی در شما شود. یا اگر در جوانی به خاطر سرگرمی‌ها یا علایق خود مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار گرفته‌اید، ممکن است اکنون در ابراز آنها مردد باشید.

زندگی در شرایط تغییر در پویایی خانواده - از طلاق یا مرگ - نیز می‌تواند منجر به کمرویی شود. 

مهم نیست که چرا خجالتی هستید، یک مربی BetterUp می‌تواند به شما کمک کند تا دلایل کمرویی خود را بفهمید و چگونه می‌توانید بر آنها غلبه کنید. گزینه‌های مربیگری فردی ماشما را با سرعت خودتان راهنمایی می‌کند تا بر خجالتی بودنتان غلبه کنید.

این به شما کمک می‌کند تا در تعاملات اجتماعی خود برای رسیدن به اهدافتان احساس بهتری داشته باشید.

تمایز بین کمرویی و اضطراب

ضروری است که مشخص کنید دقیقاً می‌خواهید بر چه چیزی غلبه کنید. کمرویی، اضطراب اجتماعی و درونگرایی اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند. در ابتدا، ممکن است فکر کنید که اضطراب اجتماعی دارید، در حالی که در واقع خجالتی هستید، زیرا اضطراب اجتماعی و کمرویی اغلب می‌توانند شبیه یکدیگر باشند .

اگرچه آنها شباهت‌هایی دارند و ممکن است با هم همپوشانی داشته باشند، یا ممکن است کسی هر سه را تجربه کند، اما کاملاً متفاوت هستند.

اختلال اضطراب اجتماعی یک مشکل سلامت روان است، در حالی که درونگرایی و کمرویی اینطور نیستند.

افرادی که اضطراب اجتماعی دارند می‌توانند درونگرا باشند، اما این درونگرایی ناشی از ترس از طرد شدن، انتقاد از دیگران و انتقاد از خود است. افراد ممکن است از محیط‌های اجتماعی کناره‌گیری کنند و مانند افراد خجالتی بیشتر در خود فرو روند. اضطراب اجتماعی می‌تواند باعث شود افراد بیشتر با خود منفی صحبت کنند و به سلامت خود آسیب برسانند. 

اضطراب می‌تواند مانع از لذت بردن افراد از زندگی اجتماعی شود و وقتی با افراد ملاقات می‌کنند، آنها را چنان تحت فشار قرار دهد که نتوانند آن کارها را انجام دهند. کمرویی می‌تواند افراد را نگران کند، اما آنها را با همان استرسی که اضطراب ایجاد می‌کند، پر نمی‌کند.

اختلال اضطراب اجتماعی یک مشکل سلامت روان است و ممکن است به کمک درمانگران حرفه‌ای نیاز داشته باشد. در مقابل، کمرویی چیزی است که می‌توانید برای غلبه بر آن تلاش کنید. 

افراد تمایل دارند درونگرایی را به کمرویی و اضطراب نیز اضافه کنند. البته، اینها می‌توانند ویژگی‌های یک فرد خجالتی یا کسی که اضطراب اجتماعی دارد باشند، اما همیشه اینطور نیست. همه درونگراها خجالتی نیستند. 

درونگراها ممکن است مشکلی با معاشرت نداشته باشند زیرا این بستگی به خلق و خوی آنها دارد. آنها در محیط اجتماعی مناسب راحت خواهند بود. در مواقع دیگر، ممکن است ترجیح دهند از رویدادهای اجتماعی کناره گیری کنند زیرا ترجیح می‌دهند زمانی را تنها باشند.

۹ راه برای غلبه بر خجالت

لازم نیست احساس خجالت شما برای همیشه با شما بماند. تمرین این نه راهکار می‌تواند به شما در غلبه بر خجالت کمک کند. به علاوه، به کار بردن این تاکتیک‌ها اعتماد به نفس شما را در تعاملات اجتماعی افزایش می‌دهد.

۱. از کوچک شروع کنید

خارج شدن بیش از حد از منطقه امن می‌تواند طاقت‌فرسا باشد، بنابراین مستقیماً به سراغ سخنرانی در جمع نروید . در عوض، اهداف کوچکی برای خود تعیین کنید تا از لاک خود بیرون بیایید. با صحبت کردن با یکی از اعضای خانواده یا صحبت‌های کوتاه با یکی از همکاران شروع کنید. این کارها می‌توانند به ایجاد اعتماد به نفس و آرام کردن اعصاب شما کمک کنند .

۲. کشف کنید که در چه چیزی خوب هستید

اگر کمرویی شما مانع موفقیت شما می‌شود، ممکن است فرصت‌های جدید زندگی را از دست بدهید. وقتی همیشه محتاطانه عمل می‌کنید و هرگز نقاط قوت خود را دنبال نمی‌کنید، مانع رشد شخصی خود می‌شوید .

کشف نقاط قوتتان به شما کمک می‌کند تا هرگونه شک و تردیدی را از خود دور کنید و با اعتماد به نفس بیشتری چیزهای جدید را امتحان کنید.

۳. فکر نکنید که همه دارند به شما نگاه می‌کنند

مردم به تک تک حرکات شما توجه نمی‌کنند. کمرویی شما ممکن است سعی کند شما را متقاعد کند که همه متوجه اشتباهات شما می‌شوند، اما این درست نیست.

در یک رویداد اجتماعی، در میان جمعیت، کسی شما را زیر نظر ندارد. فکر نکنید که مهارت‌های اجتماعی شما همیشه زیر نظر است. می‌توانید با پرسیدن سوال و تمرکز روی طرف مقابل، کمی از این فشار را کم کنید.

۴. خودتان را تخریب نکنید و از موقعیت‌های اجتماعی دوری نکنید

ما می‌توانیم بدترین دشمنان خودمان باشیم. وقتی سعی می‌کنید کمتر خجالتی باشید، در موقعیت‌های اجتماعی مراقب صحبت‌های درونی خود باشید. شما لیاقت غلبه بر کمرویی و ایجاد اعتماد به نفس را دارید. مهم است که اجازه ندهید منتقد درونی‌تان خلاف این را به شما بگوید تا بتواند شما را به سمت غلبه بر کمرویی‌تان سوق دهد.

وقتی خجالتی هستید، اجتناب از موقعیت‌های ترسناک وسوسه‌انگیز است. اما وقتی معاشرت نمی‌کنیم، خود را در معرض خطر افسردگی و انزوای اجتماعی قرار می‌دهیم. سعی کنید مردم را ببینید.

۵. از شکست‌ها استقبال کنید

داشتن هر نوع مانعی پایان سفر شما نیست. یک تعامل اجتماعی بد به این معنی نیست که شما قادر نیستید روزی در محیط‌های اجتماعی راحت‌تر شوید.

ناامید شدن از خودتان آسان است، اما به یاد داشته باشید که هیچ کس نمی‌تواند فوراً کامل باشد.

۶. برایش نامی انتخاب کنید

کمرویی شما در موقعیت‌های اجتماعی چه تاثیری بر شما می‌گذارد؟ آیا زبان بدن شما تغییر می‌کند؟ آیا در برقراری ارتباط چشمی با افراد مشکل دارید ؟ شناسایی زمان شروع احساس خجالت می‌تواند به شما کمک کند تا در آینده از آن درس بگیرید.

۷. بفهمید که چرا خجالتی هستید

اگر می‌دانید چرا در موقعیت‌های اجتماعی خجالتی هستید، می‌توانید به دنبال راه‌هایی برای شکستن این چرخه باشید. به عنوان مثال، ممکن است به دلیل کمبود اعتماد به نفس یا یک تجربه بد باشد که بیش از حد در حافظه شما باقی مانده است.

شاید کسی در گذشته شما در مورد کم‌حرفی شما حرف بزرگی زده باشد و شما آن را مایه شرمساری یا خجالت خود بدانید. شاید این بخشی از نحوه تفکر شما در مورد خودتان شده باشد. یا شاید متوجه شوید که واقعاً ترجیح می‌دهید خودتان باشید و با یک یا دو دوست خوب باشید تا اینکه در محاصره آشنایان و غریبه‌ها باشید.

اگر احساس می‌کنید که شک و تردید مداوم به خود، احساس پایین عزت نفس یا اضطراب، عامل کمرویی شما است، به خصوص اگر کمرویی در رضایت شخصی و حرفه‌ای شما اختلال ایجاد می‌کند، همکاری با یک درمانگر یا مربی را در نظر بگیرید. شناسایی منشأ کمرویی شما ضروری نیست، اما شناسایی و به چالش کشیدن هرگونه صدای درونی منفی که ممکن است اوضاع را بدتر کند، مفید است.

۸. خودتان را با افراد حامی احاطه کنید 

وقتی اطرافیانتان به خاطر خجالتی بودنتان شما را قضاوت نکنند، احساس بهتری نسبت به خودتان خواهید داشت . حتی ممکن است وقتی افراد حامی و مشوق شما هستند، احساس قدرت کنید و بتوانید از منطقه امن خود خارج شوید.

۹. به دنبال درمان باشید

درمانگران، متخصصان پزشکی آموزش‌دیده‌ای هستند که ممکن است دقیقاً همان چیزی باشند که شما نیاز دارید، به خصوص اگر با اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنید. اگر برای غلبه بر کمرویی خود تلاش می‌کنید، صحبت با یک درمانگر یا مربی زندگی می‌تواند به شما کمک کند:

  • علت آن را شناسایی کنید
  • افکار منفی که مانع معاشرت شما می‌شوند
  • علائم جسمی ناشی از عصبی بودن اضطراب اجتماعی را مدیریت کنید
  • استراتژی‌هایی برای عبور از موقعیت‌های اجتماعی ناراحت‌کننده تدوین کنید
  • سامرند سلیمی